دنبال کننده ها

۲ مهر ۱۴۰۳

نوا جونی و بابا بزرگ

نوا جونی به مامانش میگوید : میخواهم در بیست سالگی عروسی کنم
مادرش با حیرت می پرسد : چرا به این زودی؟
میگوید : آرزو‌دارم بابا بزرگم در عروسی ام حضور داشته باشد و با من برقصد ، می ترسم اگر دیر ازدواج کنم بابا بزرگ زنده نمانده باشد !
See insights and ads
All reactions:
Nasser Darabi, Farhad Ghasemzadeh and 208 others

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر