بامداد کالیفرنیا
ما کدخدای چنین ولایتی هستیم. ولایتی همه سبزی و سبزینه .
هر وقت هم دل مان از زمانه و ابنای زمانه میگیرد میرویم اینجا روی همین نیمکت می نشینیم به آوای دلنشین رودخانه گوش میدهیم و غزلی تازه می سراییم ! اما غزل های مان متاسفانه فقط به درد عمه جان مان میخورد.
هر وقت هم از غزل سازی و غزل پردازی و غزلسرایی فارغ میشویم میرویم با ابزار آلات سیصد سال پیش آهنگری میکنیم!
حالاست که سر وکله این رفیق سابق مان رهبر محبوب خلق پریشان حضرت امیر اکبر خان سر دوزامی اینجا پیدا بشود و یک گزکی ، بهانه ای ، چیزی پیدا بکند و مثل کنیز مرحوم حاجی باقر هی نق بزند و هی برای مان پاپوش درست بکند و بگوید سبزه ها و گلها مصنوعی اند و این درخت چنار هم تقلبی است و آقا کمال هم برایش هورا بکشد !
خداوند ما را از شر این رهبران کبیر و آن هورا کشان در امان نگهداراد! آمین یا رب العالمین !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر