دیروز رفته بودیم پیاده روی. حوالی شش بعد از ظهر بود .چهار قدم نرفته بودیم دیدیم آنچنان گرمایی است عرق از چار ستون بدن مان سرازیر شده است . پشیمان شدیم بر گشتیم خانه.گفتیم صبر میکنیم وقتی هوا خنک تر شد میرویم .
شب که شد رفتیم توی حیاط بنشینم ستاره ها را بشماریم . دیدیم بقول شیرازی ها چنان قره تراقی می زند زهره آدم آب میشود. گفتیم حالاست دچار برق گرفتگی بشویم به رحمت خدا برویم. آمدیم توی اتاق و پنجره ها را بستیم.
تلویزیون میگوید اینجا در چار قدمی ما برف باریده است ! مانده ایم حیران که خدایا اواسط ماه ژوئن و برف؟
این روز ها آدم وقتی میخواهد از خانه بیرون برود باید محض احتیاط با خودش چتر و باد بزن و دستکش و کلاه و پالتو بردارد .
بخاری خانه را هم فعلا منباب احتیاط باید دم دست نگهداشت .
یاد مرحوم منشی زاده بخیر ! میآمد رادیو میگفت گرمای هوای تهران فردا ۳۸ درجه سانتیگراد و آسمان تهران هم صاف و آفتابی خواهد بود!
فردایش میدیدی چنان بارانی میبارد که ممکن است تهران را آب ببرد. میگفتیم منشی زاده جان ! آخر این چه جور پیش بینی وضع هواست ؟
میگفت : ما یک چیزی میگوییم دیگر ! شما چرا باور میکنید ؟تازه همان زمانی که میگفت فردا تهران گرم و آفتابی خواهد بود با خودش چتر میآورد !
———
شیرازی ها به رعد و برق میگویند « قره تراق»
کاشکی یکی پیدا میشد به این گیله مرد امریکایی میگفت در زبان گیلکی به رعد و برق چه میگویند !
آسمان قرمبه؟؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر