می پرسد : آقا ! شما چند تا بچه دارید ؟
میگویم : دوتا
میگوید : اگر می خواهید بچه های تان در آینده پولدار بشوند و زندگی راحتی داشته باشند وادارشان کنید بروند مجسمه سازی یاد بگیرند !
میگویم : مجسمه سازی ؟ شما کدام مجسمه سازی را می شناسید که پولدار شده باشد ؟ همه شان آه ندارند با ناله سودا بکنند . شما هم عجب فرمایشاتی میفرمایید ها !؟
میگوید : نه آقا جان ! شما متوجه عرایض بنده نشده اید ، اگر حوصله بفرمایید برای تان توضیح میدهم
میگویم: بفرمایید قربان ! سراپا گوش هستیم
میگوید : ببین آقا! مگر نمی بینی جوان های ما دارند زرت آقایان ملایان را قمصور میکنند ؟ مگر نمی بینی دختران و زنان ما چطوری دارند با عمله و اکره ملایان می جنگند ؟
میگویم : می بینم ، ولی این چه ربطی به مجسمه سازی دارد ؟
میگوید : ببین آقا جان ! همین فردا پس فردا ملاها سرنگون میشوند و میروند غاز چرانی . آنوقت ما باید چیکار کنیم ؟ ما باید هزار ها مجسمه از رضا شاه و محمد رضا شاه و فرح پهلوی و آقای شازده بسازیم و در شهر های ایران سر هر چهارراهی نصب کنیم . هیچ میدانی چه پولی میشود از این راه به جیب زد ؟ کاسبی از این بهتر ؟
میمانم معطل که به این رفیق سلطنت طلبم چه بگویم ؟ فقط میگویم :
آرزو سرمایه مفلس است !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر