دنبال کننده ها

۱۷ فروردین ۱۴۰۱

آی ....آقای روس


آی ….آقای روس !
آی …..آقای پروس !
آی …….آقای امریکا !
اجازه میفرمایید دو کلام با شما درد دل کنیم؟
این رفیق مان ممد آقا هفت دلار و بیست و هفت سنت از ما طلبکار است . تا حالا پنجاه بار خانه مان مهمانی آمده و مرغ و مسمی همراه با ودکای روسی نوش جان فرموده است بلکه همان هفت دلار و بیست و هفت سنت را از ما پس بگیرد .
آنوقت شما اینهمه توپ و تانک و موشک و هلیکوپتر و نمیدانم خمپاره انداز و موشک انداز و نارنجک انداز را اینطوری دود میکنید به هوا میفرستند انتظار دارید ما اینجا بنشینیم صدای مان در نیاید ؟
حالا نمیشد بجای اینهمه تیر و ترقه اندازی ،این هفت دلار و بیست و هفت سنتی را که ما به این رفیق مان ممد آقا بدهکار هستیم کارسازی میکردید بلکه ما یک شب سر راحت به بالین بگذاریم ؟
بخدا خسته شده ایم از بس مهمانی داده ایم !
شما لدفا( همان لطفا سابق) این هفت دلار و بیست و هفت سنت را به این ممد آقای ما پرداخت کنید ما قول میدهیم یک مهمانی هم برای شما راه بیندازیم. قسم جلاله میخوریم قیمه پلو و آش رشته هم روی میز نگذاریم !

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر