شاه از امریکا می ترسید
هویدا از شاه می ترسید
وزیران از هویدا می ترسیدند
مدیر کل ها از وزیران می ترسیدند
کارمندها از مدیر کل ها می ترسیدند
شاگرد ها از معلم ها می ترسند
بدهکاران از طلبکاران می ترسند
مستاجران از صاحبخانه ها می ترسند
دهقانان از ارباب ها می ترسند
کبوتر ها از عقاب ها می ترسند
آهوان از ببرها می ترسند
ببرها از شکارچی ها می ترسند
پاسبان ها از جناب سرهنگ ها می ترسند
دزدها از پاسبان ها می ترسند
پولدار ها از بی پول ها می ترسند
اوباما از همسرش می ترسید
من از مسلمان ها می ترسم
بنا براین آن شاعر مغبون مظلوم مرحوم مغفور حق داشت که چنین میگفت :
یک تن آسوده در جهان دیدم
آنهم آسوده اش تخلص بود !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر