حضرت سعدی میفرماید :
دنیا خوش است و مال عزیز است و تن شریف
لیکن رفیق بر همه چیزی مقدم است
امروز با رفیقم رفتیم طبیعت گردی. رفتیم کنار دریاچه . نامش Donner Lake
آسمان آبی بود . نه بادی نه سوز سرمایی نه هرم خورشیدی . انگار بهار بود.درجه حرارت حدود شصت درجه فارنهایت . یک ساعت و نیم راندیم تا رسیدیم آنجا.
. یکساعتی کنار دریاچه نشستیم و گپ زدیم . از زمین و از زمان . از کتاب و شعر و سینما .از سیاست نیز. نیم ساعتی هم دور و بر دریاچه پیاده روی کردیم .
جای تان خالی ناهاری خوردیم در رستورانی که میزهایش را حاشیه خیابان چیده بود . و برگشتیم به خانه مان .
به رفیقم گفتم : ببین ! من و تو امروز طی دو سه ساعت همه مسائل و مشکلات جهان را حل کردیم !
و خندیدیم.
روزی بسیار خوش گذشت . بی دغدغه ای و هراسی و التهابی.
امروز از آن روزهایی بود که از پشت پنجره التهاب به تماشای جهان و پیرامون مان ننشستیم
واما چه آرامش شکوهمندی در همه جا حکمفرما بود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر