درجستجوی روزهای گمشده
امروز رفتیم دیدن شهری بنام Redding. شهری غنوده بر بستر رودخانه ساکرامنتو. فاصله اش با خانه مان ۱۷۵ مایل .
دو ساعت و نیم راندیم تا رسیدیم آنجا . در کرانه رود نشستیم و ناهاری خوردیم . آنگاه گشتی زدیم در خلیجی که به خلیج لاک پشت معروف است با پلی شیشه ای . و مردمان به گشت و گذار . و هیچکس را پروای کرونا نه.و در حاشیه رودخانه درختان توت. توت سیاه.
گشتی هم در شهر زدیم که چندان چنگی به دل نمیزد. شهری که نیمی از آن در آتش سوزی پارسال ویران شده است.
و گرمای هوا ۷۴ درجه فارنهایت . با نسیم خنکی که آهسته میوزید و جان را صفا میداد
وکازینوها باز . و خیل مردمان که در کازینوها می پلکیدند .
ولی ما نگاه . ما آه .
دو ساعت و نیم راندیم تا رسیدیم آنجا . در کرانه رود نشستیم و ناهاری خوردیم . آنگاه گشتی زدیم در خلیجی که به خلیج لاک پشت معروف است با پلی شیشه ای . و مردمان به گشت و گذار . و هیچکس را پروای کرونا نه.و در حاشیه رودخانه درختان توت. توت سیاه.
گشتی هم در شهر زدیم که چندان چنگی به دل نمیزد. شهری که نیمی از آن در آتش سوزی پارسال ویران شده است.
و گرمای هوا ۷۴ درجه فارنهایت . با نسیم خنکی که آهسته میوزید و جان را صفا میداد
وکازینوها باز . و خیل مردمان که در کازینوها می پلکیدند .
ولی ما نگاه . ما آه .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر