دنبال کننده ها

۱۳ خرداد ۱۳۹۹

آنور آب


شب خوابیدیم صبح بیدار شدیم دیدیم نیمی از شهر تبریز سوخته است.
با ترس و لرز آمدیم برویم رادیو سر کارمان . دیدیم صدها بانک و فروشگاه و ساختمان های دولتی و دفاتر حزب رستاخیز ویران و خاکستر شده اند . دود سیاهی سراسر شهر را در بر گرفته بود .
رفتیم سر کارمان . همه مات و گیج بودند. هیچکس نمیدانست چه اتفاقی افتاده است.
دو روز بعد از همان رادیو از قول دولتیان اعلام کردند که عده ای خرابکار از آنسوی مرزها آمده بودند .
هیچکس حرف دولتیان را باور نکرد . حتی خود ما که پیام دولتیان را از رادیو پخش میکردیم . خود دولتیان هم میدانستند دروغ میگویند.
چهل و چند سال از آن ماجرای تلخ گذشته است . ماجرایی که به نابودی ایران و ایرانی انجامید . ماجرایی که هزاران قربانی گرفت . ماجرایی که میلیونها ایرانی را به آوارگی و در بدری کشاند . ماجرایی که همچون زلزله ای دهشتبار همه زنجیره های حیات یک ملت را گسست.
حالا پس از چهل و چند سال ، اینجا در امریکا ، یعنی کشور ثروت و آزادی ، مردی بعنوان دادستان کل کشور همان حرفی را تکرار میکند که چهار دهه پیش دولتمردان ایرانی تکرار میکردند :
اینها مشتی چپگرای رادیکال هستند که برای خرابکاری از ایالت های دیگر آمده اند !!
آیا باید چشم براه فاجعه ای بمراتب گسترده تر و هراسناک تر از فاجعه امروز باشیم ؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر