ساعت بیست و پنج
آمده ام اینجا - حیاط خانه ام- نشسته ام شراب سفید مینوشم . شراب ناب ناپا . با شیرینی و بادام سوخته. اگر سر همسرجان را دور ببینم یواشکی سیگاری هم دود خواهم داد .
چشم اندازم سبزه است و آب و سبزی و سبزینگی . هیچ صدایی از هیچ جا بگوش نمیآید . سکوت مطلق
غروب نزدیک است . چه ساعتی است؟
ساعت بیست و پنج
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر