دنبال کننده ها

۲۴ فروردین ۱۳۹۹

دیگر مجبور نیستیم دروغ بگوییم


میگوید : آخی .... راحت شدیم آقا ! یک بار سنگینی از روی دوش ما بر داشته شد .
می پرسم : خیر است انشاالله !
میگوید : در عهد ماضی - در ایام پرشکوهی که هنوز عالیجناب کرونا تسمه از گرده خلایق نکشیده بود- اگر دوستی ، رفیقی ، قوم و خویشی ، آشنایی ، کس و کاری به رحمت خدا میرفت باید عینهو یتیمچه بادنجان لباس سیاه می پوشیدیم میرفتیم مجلس یادبودش یک مشت دروغ و دبنگ و یاوه و پرت و پلا در باره خصائل انسانی و بزرگواری ها و جانفشانی ها و مبارزات ! آن مرحوم مغفور تحویل میگرفتیم میآمدیم خانه مان .اما حالا در زمانه پسا کرونایی، از این دوغ و دروغ و دبنگ و یاوه ها خبری نیست . اگر قبض و برات آخری را دادی و غزل خداحافظی را خواندی نمیگذارندت توی تابوت بلکه می چپانندت توی یک کیسه پلاستیکی پرتت میکنند توی یک چاله و دیگر هیچکس نیست بیاید درباب نیکمردی ها و مردم نوازی ها و صفات حمیده و خصائل مسیح گونه و بخشش های حاتم طایی وار حضرتعالی روضه خوانی بفرماید .
------
‏یعنی این روز ها کسی هم میرود بلیط بخت آزمایی بخرد ؟
‏آدم وقتی نمیداند فردایش زنده است یا زیر هفتاد من خاک خوابیده بلیط بخت آزمایی میخرد که چه بشود ؟!
‏خلاف عرض میکنم ؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر