لطفا عیدی ما رابدهید
درست شب عیدی سرما خوردیم . سرما که چه عرض کنیم .صبح پاشدیم دیدیم کله مان شده است عینهو کدو حلوایی . چهار ستون بدن مان هم درد میکند . چه کنیم چه نکنیم ؟ یعنی شب عیدی پابشویم برویم شفاخانه ؟
همسرجان مان که الحمدالله خودشان یکپا دکتر امراض قلبی و ریوی و طحال و جگر و نمیدانم لوزالمعده و سایر جوارح و اعضای آدمیزادگان هستند فورا یک لیوان آب پرتقال به ناف مان بستند و چند تا قرص و کپسول به خوردمان دادند و فرمودند اگر چند ساعتی استراحت بفرماییم حال مان خوب خواهد شد . ما هم طبق اوامر ملوکانه رفتیم هفت هشت ساعت یکسره خوابیدیم و وقتی بیدار شدیم دیدیم نه تنها خوب نشده ایم بلکه هم گوش مان هم چشم مان هم گلوی مان و هم دندانهای مان درد میکند . با خودمان گفتیم اگر نسخه و مداوای همسرجان مان افاقه نکرد لابد شب عیدی باید بجای دید و بازدید دوستان برویم زیارت مردگان در قبرستان ! این بود که لنگان لنگان سوار ماشین مان شدیم و رفتیم بیمارستان . آنجا هم چهار صد نوع لوله و تسمه و ماس ماسک به گلو و گوش و حلق و بینی مان وصل کردند و دست آخر یک عالمه قرص و کپسول بما دادند و گفتند : بروید خانه تان استراحت بفرمایید ! ما هم آمدیم خانه و آنقدر از این قرص و شربت های زهر ماری خوردیم که دیگر نای نفس کشیدن نداریم .
غرض از این عرضحال ملوکانه ! این است که چون بسبب ابتلا به بیماری لاعلاج پیری و ناتوانی نتوانسته ایم برای روبوسی و دیده بوسی و دریافت عیدی امسال و ایضا عیدی های معوقه !!خدمت تان شرفیاب بشویم التفات بفرمایید عیدی ما و اهل و عیال و نوه ها و نتیجه های احتمالی را لطفا بصورت نقدی در همین پاکتی که اینجا گذاشته ایم واریز بفرمایید تا مجبور به آژان و آژان کشی نشویم
یک ماچ هم طلب تان وقتی حال مان خوب شد میآییم با کمال میل تقدیم میکنیم
همسرجان مان که الحمدالله خودشان یکپا دکتر امراض قلبی و ریوی و طحال و جگر و نمیدانم لوزالمعده و سایر جوارح و اعضای آدمیزادگان هستند فورا یک لیوان آب پرتقال به ناف مان بستند و چند تا قرص و کپسول به خوردمان دادند و فرمودند اگر چند ساعتی استراحت بفرماییم حال مان خوب خواهد شد . ما هم طبق اوامر ملوکانه رفتیم هفت هشت ساعت یکسره خوابیدیم و وقتی بیدار شدیم دیدیم نه تنها خوب نشده ایم بلکه هم گوش مان هم چشم مان هم گلوی مان و هم دندانهای مان درد میکند . با خودمان گفتیم اگر نسخه و مداوای همسرجان مان افاقه نکرد لابد شب عیدی باید بجای دید و بازدید دوستان برویم زیارت مردگان در قبرستان ! این بود که لنگان لنگان سوار ماشین مان شدیم و رفتیم بیمارستان . آنجا هم چهار صد نوع لوله و تسمه و ماس ماسک به گلو و گوش و حلق و بینی مان وصل کردند و دست آخر یک عالمه قرص و کپسول بما دادند و گفتند : بروید خانه تان استراحت بفرمایید ! ما هم آمدیم خانه و آنقدر از این قرص و شربت های زهر ماری خوردیم که دیگر نای نفس کشیدن نداریم .
غرض از این عرضحال ملوکانه ! این است که چون بسبب ابتلا به بیماری لاعلاج پیری و ناتوانی نتوانسته ایم برای روبوسی و دیده بوسی و دریافت عیدی امسال و ایضا عیدی های معوقه !!خدمت تان شرفیاب بشویم التفات بفرمایید عیدی ما و اهل و عیال و نوه ها و نتیجه های احتمالی را لطفا بصورت نقدی در همین پاکتی که اینجا گذاشته ایم واریز بفرمایید تا مجبور به آژان و آژان کشی نشویم
یک ماچ هم طلب تان وقتی حال مان خوب شد میآییم با کمال میل تقدیم میکنیم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر