آقا ! ما هزار سال است که با هزار و یک جور آدمیزاد سر و کار داریم. از جابلقا بگیر تا جابلسا و از کاشغر بگیر تا شامات و حلب و ممالک افریقیه و اقالیم سبعه ، همه جا سرک کشیده و با هزار و یک جور زن و دختر و پیر و جوان همنشین و همسخن و همسفر و همکلاس و همکار و همدل و همزبان و همپیاله بوده ایم اما بقدرتی خدا تا همین امروز نمیدانسته ایم که گوش خانم ها هم از آن اشعه های تحریک کننده تولید میکند و ممکن است بنده خدای مومن نماز خوان پاک اعتقادی با دیدن گوش علیا مخدره ای یکباره حالی بحالی بشود و خدای ناکرده زبانم لال دروازه های بهشت برویش بسته بشود . تا اینکه یاد داشت یک آقای ایرانی بنام عطاران را خواندیم و فهمیدیم که ای دل غافل ! ما هم عجب غافل بوده ایم ها !!؟
یادم میآید آن اوایل انقلاب ما از فرنگستان آمده بودیم تهران که داشت یواش یواش دارالخلافه اسلامی میشد .
یک روز دیدیم عده ای با دهان های کف کرده و با چوب و چماق و گرز و چاقو در خیابانها راه افتاده اند و نعره میکشند : یا روسری یا توسری !
پرسیدیم : چه خبر است آقا ؟ ما که داریم زهر ه ترک میشویم
گفتند : ای آقا ! مگر نمیدانی ما انقلاب کرده ایم ؟
گفتیم : چرا ؟ میدانیم ، خوب هم میدانیم
گفتند : مگر نمیدانی انقلاب مان اسلامی است ؟
با لکنت زبان گفتیم : اسلامی ؟ این را نمیدانستیم
گفتند : چون انقلاب ما اسلامی است لاجرم خواهر های مان هم باید اسلامی باشند
گفتیم : خواهر های شما ؟ پس چیکار به خواهر و مادر مردم دارید ؟حالا اگر خواهرهای ما نخواهند اسلامی باشند تکلیف شان چیست ؟
با قاطعیت گفتند :-یا روسری ! یا تو سری!
حالا که الحمد الله چهل سال از آن انقلاب پر شکوه گذشته است ما به خودمان میگوییم ای عجب ! چه حیف شد که برادران چماقدار دیروزی و میلیاردر امروزی آن روزها هنوز نمیدانستند که گوش خانم ها هم از آن اشعه های معجزه آسایی دارد که بعضی از مومنان را حالی به حالی میکند و گرنه یک شعار انقلابی دیگری میساختند که :
یا رو گوشی ، یا تو گوشی !
یادم میآید آن اوایل انقلاب ما از فرنگستان آمده بودیم تهران که داشت یواش یواش دارالخلافه اسلامی میشد .
یک روز دیدیم عده ای با دهان های کف کرده و با چوب و چماق و گرز و چاقو در خیابانها راه افتاده اند و نعره میکشند : یا روسری یا توسری !
پرسیدیم : چه خبر است آقا ؟ ما که داریم زهر ه ترک میشویم
گفتند : ای آقا ! مگر نمیدانی ما انقلاب کرده ایم ؟
گفتیم : چرا ؟ میدانیم ، خوب هم میدانیم
گفتند : مگر نمیدانی انقلاب مان اسلامی است ؟
با لکنت زبان گفتیم : اسلامی ؟ این را نمیدانستیم
گفتند : چون انقلاب ما اسلامی است لاجرم خواهر های مان هم باید اسلامی باشند
گفتیم : خواهر های شما ؟ پس چیکار به خواهر و مادر مردم دارید ؟حالا اگر خواهرهای ما نخواهند اسلامی باشند تکلیف شان چیست ؟
با قاطعیت گفتند :-یا روسری ! یا تو سری!
حالا که الحمد الله چهل سال از آن انقلاب پر شکوه گذشته است ما به خودمان میگوییم ای عجب ! چه حیف شد که برادران چماقدار دیروزی و میلیاردر امروزی آن روزها هنوز نمیدانستند که گوش خانم ها هم از آن اشعه های معجزه آسایی دارد که بعضی از مومنان را حالی به حالی میکند و گرنه یک شعار انقلابی دیگری میساختند که :
یا رو گوشی ، یا تو گوشی !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر