از من می پرسد : آقای گیله مرد ! روضه رضوان یعنی چه ؟
میگویم : روضه رضوان ؟
میگوید : همان که حضرت حافظ میفرماید : پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت ...
میگویم : یعنی باغ بهشت . فردوس . جنت . پردیس . خلد برین . یعنی همان جایی که فرشتگان هفتاد ذرعی دارد و به هریک از شیعیان مرتضی علی یک قصر هشتاد طبقه با هشتاد هزار فرشته هشتاد ذرعی میرسد !
میگوید : اینها را از خودت در آورده ای ؟ هر چه باشد بالاخره " روزنومه چی " هستی و راه و رسم هوچیگری را خوب میدانی دیگر !
میگویم : نه ! به دستان بریده حضرت عباس از خودم در نیاورده ام . علامه مجلسی و آیت الله دستغیب شرح و تفصیلاتش را در کتاب های شان آورده اند . میخواهی کتاب هایشان را بهت قرض بدهم ؟
میگوید : نه ! حوصله خواندن اینجور کتاب ها را ندارم . اما یک سئوال دیگری هم داشتم .
میگویم : دیواری از دیوار ما کوتاه تر گیر نیاورده ای ؟ چرا یقه آیات عظام و علمای اعلام را نمیگیری ؟
میگوید : چرا آقای باریتعالی آدم و حوا را از بهشت بیرون انداختند ؟
میگویم : بخاطر خوردن چهار دانه گندم .
میگوید : گندم ؟ خب اگر گندم نمیخوردند که از گشنگی هلاک میشدند .
میگویم : راستش چون توی بهشت توالت عمومی نبود لاجرم آقای باریتعالی آنها را از بهشت بیرون انداخت تا به خلد برین ریدمان نزنند .
سرش را می خاراند و میگوید : آها ! حالا فهمیدم . پس آقای باریتعالی آدم و حوا را به زمین فرستاد تا خودش و فرزندانش بیایند روی این کره خاکی ریدمان بزنند !
میگویم : روضه رضوان ؟
میگوید : همان که حضرت حافظ میفرماید : پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت ...
میگویم : یعنی باغ بهشت . فردوس . جنت . پردیس . خلد برین . یعنی همان جایی که فرشتگان هفتاد ذرعی دارد و به هریک از شیعیان مرتضی علی یک قصر هشتاد طبقه با هشتاد هزار فرشته هشتاد ذرعی میرسد !
میگوید : اینها را از خودت در آورده ای ؟ هر چه باشد بالاخره " روزنومه چی " هستی و راه و رسم هوچیگری را خوب میدانی دیگر !
میگویم : نه ! به دستان بریده حضرت عباس از خودم در نیاورده ام . علامه مجلسی و آیت الله دستغیب شرح و تفصیلاتش را در کتاب های شان آورده اند . میخواهی کتاب هایشان را بهت قرض بدهم ؟
میگوید : نه ! حوصله خواندن اینجور کتاب ها را ندارم . اما یک سئوال دیگری هم داشتم .
میگویم : دیواری از دیوار ما کوتاه تر گیر نیاورده ای ؟ چرا یقه آیات عظام و علمای اعلام را نمیگیری ؟
میگوید : چرا آقای باریتعالی آدم و حوا را از بهشت بیرون انداختند ؟
میگویم : بخاطر خوردن چهار دانه گندم .
میگوید : گندم ؟ خب اگر گندم نمیخوردند که از گشنگی هلاک میشدند .
میگویم : راستش چون توی بهشت توالت عمومی نبود لاجرم آقای باریتعالی آنها را از بهشت بیرون انداخت تا به خلد برین ریدمان نزنند .
سرش را می خاراند و میگوید : آها ! حالا فهمیدم . پس آقای باریتعالی آدم و حوا را به زمین فرستاد تا خودش و فرزندانش بیایند روی این کره خاکی ریدمان بزنند !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر