دنبال کننده ها

۱۰ مهر ۱۳۸۸

از شيخ نجم الدين کبری تا شيخ مهدی کروبی


...پس از اينکه لشکريان مغول به حوالی خوارزم رسيدند ؛ مغولان به شيخ ( نجم الدين کبری ) پيشنهاد کردند که برای حفظ جان خود از خوارزم بيرون رود .
شيخ پاسخ شجاعانه ای داد و گفت : "مرا در اين شهر ؛ خويشان و متعلقان و مريدان اند . پيش خدا و خلق معذور نباشم که ايشان را گذاشته بيرون آيم ...."

مغولان بار ديگر اصرار کردند که شيخ با هزار تن از بستگان و آشنايان خود از خوارزم بيرون رود . شيخ به حکم وطن پرستی و نوعدوستی ؛ اين عمل را نا جوانمردانه دانست و گفت :
"چگونه روا بود که با طايفه ای که در اعتقاد اتحادی باشد ؛ در حالت امن و آرامش ؛ از ياران موافق و دوستان صادق ايشان بوده باشم ؛ و وقت و روز بلا و نزول قضا ؛ ايشان را در ورطه ی بلا و عنا بگذارم و خود خلاص و نجا ت طلبم ؟؟" ( نقل از : روضه الصفا -جلد پنجم - صفحه 106 )

سر انجام مغولان به خوارزم حمله کردند و شيخ نجم الدين کبری بهمراه ياران و مريدان خود به جنگ با آنها بر خاست .
حبيب السير می نويسد : " خرقه خود را در بر افکند ؛ و ميان محکم ببست ؛ و بغل پر سنگ ساخته ؛نيزه ای به دست گرفته ؛ و روی به جنگ مغولان آورد و بر ايشان سنگ ميزد تا سنگ هايی که در بغل داشت تمام شد و لشکر چنگيزيان آن جناب را تير باران کرده يک تير بر سينه ی مبارکش آمد . و چون آن تير را بيرون کشيدند مرغ روحش به رياض بهشت ماوا ء گزيد " ( حبيب السير -جلد سوم -صفحه 36 )
آيا شيخ اصلاحات - مهدی کروبی - به نوعی نجم الدين کبرای عصر ماست ؟؟!!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر