ما گر ز سر بريده می ترسيديم
در مجلس عاشقان نمی رقصيديم .....
....جهانشاه قره قويونلو؛ يکبار اصفهان را تصرف کرد و مردم را به فرمانبرداری خواند ؛ چون دوباره مردم شوريدند لشکری به اصفهان فرستاد و فرمان داد که شهر را غارت کنند و بسوزانند و هر يک از سپاهيان در بازگشت سر بريده ای همراه بياورد ! لشکريان اين فرمان را اجرا کردند و اگر سربازی نتوانسته بود سر مردی را ببرد ؛ سر زنی را بريده و موهايش را تراشيده بود تا فرمان شاه را اطاعت کرده باشد .!!!
و آن لشکر به امر شاه همه شهر را ويران کردند .
نقل از : سفر نامه ونيزيان -ترجمه دکتر اميری - ص 81
------------
خربوزه سياه ...
پس از مرگ شاه طهماسب صفوی ؛ بعلت بی کفايتی سلطان محمد خدا بنده ؛ ترکمان ها دست تعدی بسوی مردم دراز کردند و در يکی از پيکار های محلی سيصد تن از مردم کاشان به چنگ دشمن افتادند . ترکمان ها همه اسيران را گردن زدند و سر های بريده آنها را به کنگره های قلعه جلالی آويختند . پس از سه روز به مردم شهر گفتند اگر سر های کشته شدگان را می خواهيد بايد برای هر سر سه عدد خربوزه سياه پوست به قلعه بياوريد و سر را بگيريد !
نقل از : نقاوه الآثار
____________
چون نيک بنگری همه تزوير ميکنند
.....در اين سال ؛ ملک ( فخر الدين کرت ) حکم فرمود که عورات " زنان " به روز از خانه بيرون نيايند !و هر عورتی که به روز بيرون آيد ؛ شمس الدين قادسی -که محتسب است - چادر او سياه کند و او را برهنه به محل ها و کوی ها برد تا سخريه ديگران باشد .
- و نوحه گران و مخنثان را به ماتم ها رفتن منع کرد
- و مقريان را از آنک در پيش تابوت قرآن خوانند نهی فرمود
-و خرابات را بر انداخت
و مقامران را سر و ريش تراشيده به بازار بر آورد .
-وشراب خوارگان را بعد از اقامت حدود شرع -شلاق زدن - به نوعی در زنجير کشيد و به کار گل کشيدن و خشت زدن مامور گردانيد
- و بيشتر حجاب و نواب خود را مصادره کرد .
-و اکثر ؛ سياست او به زندان و چوب زدن و گل کشيدن بودی !
و با وجود اينهمه امر به معروف و نهی از منکر ؛ البته هر شب آواز چنگ و نغمه عود شنيده و شراب صافی نوشيدی و گفتی :
ساقيا باده صبوح بيار
دانه ی دام هر فتوح بيار
قبله ی ملت مسيح بده
آفت توبه ی نصوح بيار ......
نقل از : تاريخ نامه هرات
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر