هادی خرسندی رقص پر در باد رقص پر در باد از قتل کبوتر گفت و رفت «قامت آزاده و سرسبزی ما جرم ماست» پرتو شمعی به رخسار پسر افتاده بود دست بيجان و جوانی با کبودیهای خويش «شام دارم ميکشم» مادر به دختر گفت و ماند «من تجاوز را حريفم تا فراسوهای مرگ» «بيشمارانيم در اين باغ ای دست خزان» !«قدرت ما وامدار عشق پوتين و علیست » «باش برّان تا به زودی غرق زنگارت کنيم» روی منبر قاتلی عمامه بر سر، خون به لب راه و رسم قتل کافر را و کافربچه را شعر تلخت هاديا آئينهی ايام شد
|
دنبال کننده ها
۳۱ مرداد ۱۳۸۸
-
آن قدیم ندیم ها ؛ در دوره آن خدا بیامرز _ یعنی زمانی که همین آ سید علی گدای روضه خوان دو زار میگرفت و بالای منبر سر امام حسین را می برید و...
-
دوازده سال از خاموشی دوست شاعرم - ابوالحسن ملک - گذشته است . با ياد اين طنز پرداز ميهن مان ؛ يکی از سروده هايش را برای تان نقل می کنم . : تص...
-
لوطی پای نقاره می پرسد : آقای گیله مرد ! میشود بفرمایید شما چیکاره هستید ؟ میگوییم: سرنا چی کم بود یکی هم از غوغه آمد ؟برای چه میخواهی ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر