دکتر مهرداد خوانساری از اعضای هیئت دیپلماتیک ایران در سازمان ملل در حکومت گذشته در سال وقوع انقلاب در سفارت ایران در لندن انجام وظیفه می کرد. او در یادآوری خاطرات خود از پایان حکومت شاه می گفت تا ماه ها پس از استقرار نمایندگی جدید رژیم جمهوری اسلامی در لندن او در جدالی شدید با وجدان خود بوده است که مسئولین دولت شاهنشاهی چه خدماتی می بایستی بیشتر از آنچه که در توان داشتند انجام می دادند تا از سقوط رژیم شاه جلوگیری کنند؟ و یا آنکه آیا این سرنوشت واقعی میهن ما بود که به کام انقلابی خونین و ویرانگر فر رود و ماحصل تلاش دو نسل از سازندگان ایران نوین در دمی به باد فنا برود؟
دکتر خوانساری خود اضافه می کند که در روزی که برای تحویل دفترش در سفارت مجلل ایران که روزگاری محل آمد و شد سرشناسترین وزرا و دیپلماتهای جهانی و تجار بین المللی بود مراجعه کرد با دیدن صحنه ای کوتاه همه ناراحتی های وجدان او از ذهنش پاک شد.
او در هنگام ورود به ساختمان سفارت با «سفیر» جمهوری اسلامی روبرو می شود که در راهروی ساختمان با پای برهنه درمقابل یک پریموس دستی نشسته و مشغول سرخ کردن بادمجان است!
آقای ابراهیم یزدی به نقل از مهندس بازرگان می گوید که انقلاب اسلامی غلبه جهل بر ظلم بوده است.
مرحوم بازرگان اگر امروز زنده بود و حوادث جاری میهن ما را می دید اذعان می کرد که در واقعیت امر انقلاب اسلامی نهایتا غلبه جهل و ظلم یکجا بر ایران بوده است.
روشنفکران انقلابی دیروز ما در بحث های بی پایان و انتزاعی و بیهوده خود لحظه ای از خواست دیکتاتوری پرولتاریا پس از سقوط حکومت شاه کوتاه نمی آمدند. غافل از آن که اندیشه ای که با شکافتن قبر تاریخی و ارتجاعی خود از یکسو و حمایت های پنهان و آشکار محافل قدرتهای مالی جهانی از سوی دیگر برای قبضه قدرت جانشینی درایران خیز برداشته بود لشگر «انقلابیون» خود را از قشر دیگری در جامعه آن روز ایران برگزیده بود که تا امروز جز خونخواری و توحش و جهالت ما سیمای دیگری از او ندیده ایم.
این قشر همان بیماران جنسی و لاتهای چاله میدان و مریدان نواب صفوی ها و مؤتلفه ایها هستند که شب های سینه زنی ناگهان غیرت مذهبی شان جوش می آید و با یک عدس پلو با خرما شکمهای فربشهان را پر می کنند و آماده بریدن سرها می شوند.
آن روزها از این قشر به عنوان مستضعفین یاد می کردند و آنها را تا حد سفیر به لندن هم ارتقا می دانند و امروز آنها را با درجه های تیمسار و سردار و دکتر و مدیر مسئول مطبوعاتی یکجا مامور شکنجه و تجاوز مردم بیگناه و آزادیخواه میهن ما کرده اند.
عقب نشینی ارتجاع، عقب نشینی بیشتر موسوی
خانم مریم بهروزی دبیر کل جامعه زینب در مصاحبه ای با سایت خبری هاشمی رفسنجانی ضمن تعارفات معمول سیاسی در لابلای سخنانش جمله کوتاهی را گفته است که حال و روز ارتجاع حاکم و به تبع آن رهبری ناخواسته جنبش در برخورد با اوضاع کنونی میهن را ترسیم کرده است
ایشان ملاحظه فرموده اند که «پیشنهادات آقای رفسنجانی به مقام رهبری در حال اجرا می باشد».
رفسنجانی در اعلام آتش بسی که درنماز جمعه خطاب به خامنه ای و باند تبهکار کودتاچی زیر حمایت او کرد آزادی زندانیان سیاسی و گروگانهای بیگناه و دلجویی از قربانیان این حوادث و اجازه استفاده مساوی از امکانات رسانه ای کشور را از جمله مهمترین خواسته های جناح اصلاح طلبان به رهبری غیر مستقیم خود برای بازگشت هرگونه آرامش اجتماعی و کنترل بحران کنونی خواند.
عقب نشینی فوری ارتجاع علاوه بر نبود یک مرکز تصمیم گیری متحد برای پاسخ به این خواسته ها به علت هرج و مرج حکومتی، می توانست در صورت عملکرد فوری به ضعف و شکنندگی دستگاه کوتاه تعبییر شود. اما طولانی کردن روند این پاسخگویی هم به نوبه خود خطرات بیشتری را متوجه کلیت رژیم می کرد که می بایست از آن پرهیز می نمود.
بستن گوانتاناموی کهریزک که با افشای جنایات فاشیستهای «ایرانی» و عناصر پیرو حماس و حزب الله ادامه کار آن متصور نبود اولین عقب نشینی ارتجاع را به نمایش گذاشت.
بیهودگی و نقش منفی بیدادگا هها در انظار داخلی و بین المللی نیز که خود به محل نمایش زبونی کودتاچیان در آمده بود این هفته با آوردن تنی چند از قربانیان رژیم که به گفته رئیس بیدادگاه اصولا سیاسی هم نبوده اند فضاحت را بر رذالت حکومت افزود و انتظار نمی رود دیگر این صحنه های چندش آور و دردناک را تکرار کنند.
بازگشت به قانون مورد دلخواه رهبر هم که در قاموس او با اطاعت محض از دستورات مرگ آفرین و ویرانگر او برابر است بحمد الله با گماشتن صادق لاریجانی یکی دیگر از ملیجک های سیاسی او در راس قوه قضاییه عملی شده است و حالا نوبت «اپوزیسیون» بوده که به شکرانه این الطاف رهبری و قداره بندان دستگاه او از خود انعطاف نشان دهند.
اعلام «جنبش راه سبز امید» موسوی را باید در این راستا دید. صرفنظر از اسم ناهماهنگ این حرکت اهداف آن براي جنبشی که از میان خون و آتش به مقابله با یک کودتای تمام عیار چنین حماسی مقاومت کرده و از پای ننشسته است کشاندن آن به «مجاری قانونی»، آنطور که فرخ نگهدار در تحلیل آن به رادیو فردا گفته است، جز یک عقب نشیی بزرگتر در مبارزه با «یک حکومت نامشروع»، آنطور که خود موسوی گفته است، نمی باشد.
تقی ارانی روزگاری گفته بود فقط آن قانونی مقدس است که حافظ منافع ملت ایران باشد. حرکت در چهارچوب قوانینی که منافع باند کودتاچی احمدی نژاد وبیت رهبری را تامین کند مشکل میهن ما را حل نمی کند و این نسل حاضر درمیدان برای آن پشیزی ارزش قائل نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر