دنبال کننده ها

۱۳ خرداد ۱۴۰۳

جنیفر ها میآیند

آقا ! نمیدانیم چه حکمتی در کار است که شبانه روز از طرف بانکداران و روسای بانک های ترکیه و مالزی و نیجریه و جابلقا و جابلسا برای مان در خواست دوستی میآید . همه شان هم الحمدالله علیا مخدرات بزک دوزک شده ای هستند که آدمیزاد با دیدن بزک دوزک شان زهره اش آب میشود !
بگمانم اینها فهمیده اند ما اوضاع مان قمر در عقرب است و احتیاج به چند میلیون دلار حلال طیب طایر داریم
اصلا آقا ! ما سال‌های سال است چشم براه هستیم ببینیم یک تقاضای دوستی از جنیفر لورنس یا جنیفر آتکینسن یا یک جنیفر دیگر - البته به استثنای جنیفر لوپس - برای مان میآید یا نه اما می بینیم در عوض اش از فیلیپین و استانبول و مالزی و اقالیم سبعه جنیفرهای بزک دوزک شده برای مان تقاضای دوستی میفرستند وبدون آنکه از ما بیع نسیه و بیع سلف و بیع مساقات و عقودشرعی دیگری بخواهند فقط چند هزار دلاری وجه الالتزام طلب میفرمایند تا همان هفتاد هشتاد میلیون دلاری را که از ارث بابای خدا بیامرزمان بما رسیده و در بانک مرکزی کوآلالامپور مانده است جیرینگی به حساب ما واریز بفرمایند
آقا ! نمیدانید ما توی چه انشر و‌منشری گیر افتاده ایم ! از یکطرف گرفتار حجت الاسلام آقای دو سر قاف هستیم از طرف دیگر این جنیفرها دست از سرمان بر نمیدارند . حالا اگر جنیفر لارنس بود یک چیزی ، میگفتیم «فدای پیرهن چاک ماهرویان باد هزار جامه تقوا و خرقه پرهیز » اما این جنیفر های بانکدار با آنکه میخواهند شصت هفتاد میلیون دلار پول بما برسانند آدم با دیدن قیافه شان میگوید : گر تویی طوبی گذشتم از بهشت .
May be art
See insights and ads
All reactions:
Siavash Roshandel, Miche Rezai and 52 others

 
Shared with Public
Public
چرا مردم ایران در آرزوی مرگ رییس جمهور بودند ؟
این تنها حادثه سقوط هلیکوپتر در جهان بود که میلیون ها نفر آرزو کردند سرنشنیان آن زنده نمانند .…
See more
گپ خودمونی با ستار دلدار

از قتیبه تا آسید ابرام

قتیبه بن مسلم باهلی سردار خونخوار حجاج بن یوسف ، چندین هزار نفر از ایرانیان را در خراسان و ماورا النهر کشت و در یکی از جنگ ها بسبب سوگندی که خورده بود آنقدر از ایرانیان کشت که از خون آنها آسیاب گردانید آنگاه ‌‌زنان و دختران ایرانی را به لشکر عرب بخشید .
اما پس از کشته شدنش ، قبر آن شقی ازل و ابد را زیارتگاه کردند و مردمان همواره برای تقرب به خدا و قضای حاجات ! تربت آن « شهید » را زیارت میکردند( بیست مقاله- علامه قزوینی- جلد نخست )
قتیبه یکی از تازیان خونخوار بود که پس از کشتار ایرانیان در خراسان و‌ماوراالنهر ، حاکم خراسان شد و با فتح ماوراالنهر مرزهای خلافت اسلامی را تا آنسوی فرارود گسترد .
او قدرت تازیان بر تخارستان را استحکام بخشید و بخارا و خوارزم و سمرقند ‌ و سغد را تسخیر کرد وسرانجام در فرغانه توسط لشکریان خود به قتل رسید و به ژرفای دوزخ پرتاب شد .
بنا بنوشته ابوریحان بیرونی وقتی این سردار خونخوار تازی برای دومین بار خوارزم را باز گشود هرکس را که خط خوارزمی می نوشت و ازتاریخ و علوم و اخبار پیشینیان آگاهی داشت از دم تیغ گذرانید و موبدان و هیربدان قوم را هلاک کرد و کتابهای شان یکسر بسوزانید و تباه کرد تا آنکه مردم رفته رفته « امی » ماندند و از خط و کتابت بی بهره گشتند و اخبار آنها فراموش شد و از میان رفت .
حالا اگر دیدید فردا پس فردا از جنایتکار پلیدی همچون ابراهیم رییسی شهیدی ساختند و بقعه و بارگاهی بپا کردند بدانید که قتیبه دیگری را به خاک سپرده اند که جز لعن و نفرین نثارش نخواهید کرد
May be an image of 6 people, Bactrian camel and text
See insights and ads
All reactions:
Miche Rezai, Banoo Saberi and 66 others

آقای ابن ملجم

این آقای عبدالرحمن جامی شاعر قرن نهم در دشمن سازی و دشمن تراشی دست عالیجناب گیله مرد را از پشت بسته بود .
این بنده خدا اگرچه در سلسله مراتب تصوف به مقام بزرگی رسیده و خلیفه طریقت نقشبندیه شده بود اما گاه و بیگاه قلقلکی به شیعیان و سنی ها میداد و آب در خوابگه مورچگان میریخت و برای خودش دشمن تراشی می‌کرد .
او اشعاری در سرزنش ابیطالب و عقیل سروده بود که خشم آیات عظام و علمای اعلام شیعی و بزرگ عمامه داران زمانه اش را برانگیخت تا آنجا که بر او نام « ابن ملجم » نهادند و شعرهای بسیاری در نکوهش و مذمت او سرودند . از جمله :
آن امام به حق ولی خدا
کاسدالله غالبش نامی
دو کس او را به جان بیازردند
یکی از ابلهی ، یک از خامی
هر دو را نام عبد رحمان است
آن یکی ملجم ، این یکی جامی !
این آقای عبدالرحمن جامی نمیدانم چه مرضی داشت که به سبک و سیاق آقای گیله مرد مدام انگشت در کندوی زنبوران می‌کرد و برای خودش و جد و آبای خودش دشنام و بدنامی می خرید تا آنجا که دشمنانش چنان به خشم میآمدند که او را« سارق الاشعار » می نامیدند و دوغ و دروغی بهم می بافتند تا او را از میدان بدر کنند :
ای باد صبا بگو به جامی
آن دزد سخنوران نامی
بردی سخنان کهنه و نو
از سعدی وانوری و خسرو
اکنون که سر حجاز داری
وآهنگ حجاز ساز داری
دیوان ظهیر فاریابی
در کعبه بدزد اگر بیابی
اما مگر این آقای عبدالرحمن خان از رو میرفت ؟هی آب در خوابگه مورچگان میریخت و هی دشنام می شنید .
این هم یکی دیگر از دستپخت های حضرت جامی که هم شیعیان مرتضی علی و هم مومنان سنی را دشمن خونی اش کرده است :
ای مغبچه ، از مهر بده جام می ام
کآمد ز نزاع سنی و شیعه قی ام
گویند که جامیا چه مذهب داری ؟
صد شکر که سگ سنی و خر شیعه نی ام
طرح از : احمد سخاورز
May be an image of saxophone
See insights and ads
All reactions:
Susan Azadi, Mina Siegel and 94 others