جوامع دینی معمولا بسبب کج فهمی ها و ابزاری شدن دین ، بستری مناسب برای رشد خرافات فراهم میکند و بطور کلی مذهب را می توان عنصر کانونی خرافات دانست
با تثبیت حکومت صفوی و شکل گیری ساختارهای دینی جدید ، بسیاری از ارزش های پیشین از میان رفتند و همچون امروز ارزش های جدیدی بر اساس منافع حکومت با استفاده از نادانی و جهل توده ها بوجود آمدند تا جاییکه شاه حلال و حرام را تعیین میکرد و کشته شدن در راه او شهادت به حساب میآمد و شاه را ظل الله یعنی سایه خدا میدانستند.
هنگام اقامت
شاه اسماعیل صفوی در مراغه که -منار بلندی در آن بود - فرستاده ویژه بایزید دوم خلیفه عثمانی به حضور شاه رسید .
شاه اسماعیل برای آنکه به او نشان بدهد که مریدانش تا چه اندازه مشتاق جانفشانی در راه او هستند دستور داد جار بزنند هر کس پادشاه خود را دوست دارد خود را از منار پایین بیندازد !
«در چشم بر هم زدنی ، صد کس خود را انداخته و نوبت به یکدیگر نمیدادند. فرستاده مخصوص بر خاست و شفاعت کرد تا پادشاه از این در گذشت »
یکی از عجیب ترین مصادیق اطاعت محض از شاه ، دستور خوردن گوشت شیبک خان پس از شکست ازبک ها بود . شاه دستور داد هر کس شاه را دوست دارد از گوشت تن شیبک خان بخورد !
در تاریخ خواند میر می خوانیم « شاه اسماعیل دستور داد قورچیان کثیر الاخلاص و ملازمان کثیر الاختصاص گوشت بدن شیبک خان را که به خاک و خون آغشته بود چون درندگان پاره پاره کنند و بخورند !
آنان نیز برای خوردن گوشت انسان مرده چنان ازدحام کردند که بر روی هم شمشیر کشیدند و گروهی که دور بودند و به جسد دسترسی نداشتند برای اجرای فرمان شاه از کسانی که نزدیک جسد بودندپاره ای از گوشت او را به قیمت گران می خریدند و می خوردند »
در دوره صفویه ، عوام معتقد بودند که شاه دارای چنان قدرتی است که می تواند همه بیماری ها را شفا بدهد بهمین سبب آبی را که شاه نوشیده بود یا دست در آن کرده بود و حتی آب طهارت شاه را می نوشیدند و شفا میگرفتند(نقل از سفرنامه ژوزفا باربارا )