آقا ! از قدیم گفته اند نشخوار آدمیزاد حرف است . اگر آدم حرف نزند دلش می پوسد و ممکن است زبانم لال زبانم لال یکوقتی تب راجعه یا شقاقلوس بگیرد!
ما امروز سر صبحی میخواستیم پاره ای از این حرف های گیله مردانه با شما بزنیم و کمی سر بسرتان بگذاریم بلکه دل مان کمی باز بشود اما یکباره چشم مان افتاد به عکس و تفصیلات چند تا از این لوطی باشی ها و پاتوق دارها و بابا شمل ها و سرجنبان ها و مهدی گاو کش ها و رمضان یخی ها و حاج معصوم ها و میرزا عبدالرزاق خان ها و بیگلر آغاسی ها ی وطنی که حالا هرکدام شان وزیری و وکیلی و استانداری و دالانداری چیزی شده اندفلذا نطق مان کور شد .
میخواستیم بگوییم ما که یک روز کباده ملک الملوکی دنیا را میکشیدیم امروز به چنان والزاریاتی افتاده ایم که ریش مان را داده ایم دست یک مشت چماق الشریعه ها و حاجب الشریعه ها که ماشاالله هزار ماشاالله هر کدام شان دریای علم اند و لولهنگ شان هم خیلی آب بر میدارد منتهی قیافه شان طوری است که عینهو نیمرخ گوز فیثاغورث را میمانند .
باری ، ما صبح اول وقتی آمده بودیم با شما مختصری درد دل بکنیم و با هم به ریش دنیا و ابنای دنیا بخندیم که دیدیم عالم و آدم سوگوار مرگ یکی از همان چماق الشریعه های ناکام ! سلطان الوزرا فی العالم ،رشید الحق و الدنیا، عماد الاسلام و المسلمین ،آیت الله العظمی تمساح یزدی است که لامحاله نطق مان کور شد و یادمان رفت چه میخواستیم بگوییم