آقا ! ما یکی دو روزی بود دندان درد داشتیم . امروز اول صبح رفتیم مطب دندانپزشک مان . لاکردار ها انگار که گوسفند قربانی گیر آورده اند ما را خواباندند روی تخت و سه چهار ساعت چنان شکنجه ای بما دادند که اب و ابن مان را یاد کردیم
راستش اول نمیخواستیم دکتر برویم . گفتیم مقداری تربت مقدس حضرت سید الشهدا پیدا میکنیم و میگذاریم روی این دندان بی صاحب مانده مان و خلاص . اما هر چه گشتیم دیدیم توی این ینگه دنیای لعنتی تربت آقام امام حسین کجا پیدا میشود ؟ حتی رضایت دادیم اگر تربت مقدس حضرت ابا عبدالله الحسین پیدا نشد مقداری تربت پاک امام زین العابدین بیمار یا حتی تربت مبارک همین امام خمینی نازنین خودمان را پیدا کنیم بلکه دندان درد مان درمان بشود .
خدا بسر شاهد است به تربت پاک مرقد مطهر آیت الله العظمی سید صادق خلخالی علیه الرحمه !هم رضا داده بودیم . اما همانطور که مسبوق هستید همه این امام ها و امامزاده ها فقط در خاک پاک ایران و عراق آدمکشی کرده و شربت شهادت نوشیده اند و متاسفانه پای هیچکدام شان به این ینگه دنیای بی صاحب مانده نرسیده است .
باری ؛ رفتیم دکتر و پس از چهار ساعت شکنجه جانگزا ؛ وقتیکه خواستیم بیرون بیاییم یکدانه صورتحساب جانگزا تر جلوی مان گذاشتند که کم مانده بود سکته ناقص بفرماییم !آخر هزار و چهار صد و دوازده دلار برای فقط یک دندان بی قابلیت ؟ باز خدا را هزار مرتبه شکر که بقول رودکی خدا بیامرز ؛ از آن سی و دو تا " سپید سیم زده " بیشتر از چهار پنج تا توی دهان مان باقی نمانده است و گرنه خانه خراب میشدیم به حرضت ابلفضل !
آقا ! چه درد سرتان بدهیم ؟ هزار و چهار صد و دوازده دلار نازنین را سلفیدیم و آمدیم بیرون . اما چه بیرون آمدنی ؟ وقتی آمدیم بیرون دیدیم اگر چه دندان درد مان کمی آرامتر شده اما آن هزار و چهار صد و دوازده دلاری که سلفیده ایم زانو و قلب و ریه و نمیدانم پانکرهاوس مان را از کار انداخته است !
حالا اینجا نشسته ایم و عینهو عنق منکسره را میمانیم و آن شعر شاعرمعروف موسوم به چلنگر باشی را زمزمه میکنیم که :
طبیبی است اندر خیابان ری
به پیر نود ساله دندان دهد
برو دامنش را بگیر و بگو :
هر آنکس که دندان دهد نان دهد
آقا ! اوضاع کواکب و سیارات بر آن دلالت دارد که این آقای باریتعالی دوباره با ما سر لج افتاده و میخواهد هر جوری که عشقش میکشد ما را بچزاند .
چطور است بزنیم دک و دنده اش را خرد و خاکشیر کنیم ؟ ها ؟
راستش اول نمیخواستیم دکتر برویم . گفتیم مقداری تربت مقدس حضرت سید الشهدا پیدا میکنیم و میگذاریم روی این دندان بی صاحب مانده مان و خلاص . اما هر چه گشتیم دیدیم توی این ینگه دنیای لعنتی تربت آقام امام حسین کجا پیدا میشود ؟ حتی رضایت دادیم اگر تربت مقدس حضرت ابا عبدالله الحسین پیدا نشد مقداری تربت پاک امام زین العابدین بیمار یا حتی تربت مبارک همین امام خمینی نازنین خودمان را پیدا کنیم بلکه دندان درد مان درمان بشود .
خدا بسر شاهد است به تربت پاک مرقد مطهر آیت الله العظمی سید صادق خلخالی علیه الرحمه !هم رضا داده بودیم . اما همانطور که مسبوق هستید همه این امام ها و امامزاده ها فقط در خاک پاک ایران و عراق آدمکشی کرده و شربت شهادت نوشیده اند و متاسفانه پای هیچکدام شان به این ینگه دنیای بی صاحب مانده نرسیده است .
باری ؛ رفتیم دکتر و پس از چهار ساعت شکنجه جانگزا ؛ وقتیکه خواستیم بیرون بیاییم یکدانه صورتحساب جانگزا تر جلوی مان گذاشتند که کم مانده بود سکته ناقص بفرماییم !آخر هزار و چهار صد و دوازده دلار برای فقط یک دندان بی قابلیت ؟ باز خدا را هزار مرتبه شکر که بقول رودکی خدا بیامرز ؛ از آن سی و دو تا " سپید سیم زده " بیشتر از چهار پنج تا توی دهان مان باقی نمانده است و گرنه خانه خراب میشدیم به حرضت ابلفضل !
آقا ! چه درد سرتان بدهیم ؟ هزار و چهار صد و دوازده دلار نازنین را سلفیدیم و آمدیم بیرون . اما چه بیرون آمدنی ؟ وقتی آمدیم بیرون دیدیم اگر چه دندان درد مان کمی آرامتر شده اما آن هزار و چهار صد و دوازده دلاری که سلفیده ایم زانو و قلب و ریه و نمیدانم پانکرهاوس مان را از کار انداخته است !
حالا اینجا نشسته ایم و عینهو عنق منکسره را میمانیم و آن شعر شاعرمعروف موسوم به چلنگر باشی را زمزمه میکنیم که :
طبیبی است اندر خیابان ری
به پیر نود ساله دندان دهد
برو دامنش را بگیر و بگو :
هر آنکس که دندان دهد نان دهد
آقا ! اوضاع کواکب و سیارات بر آن دلالت دارد که این آقای باریتعالی دوباره با ما سر لج افتاده و میخواهد هر جوری که عشقش میکشد ما را بچزاند .
چطور است بزنیم دک و دنده اش را خرد و خاکشیر کنیم ؟ ها ؟