دنبال کننده ها

۷ بهمن ۱۳۹۴

آی .... واژه های سرخ رنگ

دوست شاعری داشتم که شانزده - هفده سالی است از او بی خبرم . نام شعری اش " پیوند " بود . نمیدانم در کجای جهان ایستاده است . بیست سال پیش که روزنامه خاوران را در شمال کالیفرنیا منتشر میکردیم هفته ای یکبار به دیدن مان میآمد و ترجمه هایش از شعر شاعران بومی امریکا ( سرخپوستان ) را بما میداد و ما هم چاپش میکردیم . میدانستم که زندگی زناشویی اش درآستانه فروپاشی است . میدانستم فرزندی دارد و جدایی از فرزندش او را از پا در خواهد آورد .
روزنامه خاوران پس از فراز و فرود های بسیار سر انجام به خاموشی گرایید و هریک از یاران خاوران نیز در غبار زمان و زمانه گم شدند .
سالی بعد ؛ پیوند به سراغم میآید .  به محل کارم میآید . آنجا که نارنج و ترنج میفروشیم . خسته و شکسته و در هم فرو هشته . انگار ده سالی پیر تر شده بود . ساعتی کنارم می نشیند . میگوییم و می شنویم و از زمانه ای میگوییم که کس را پروای جان و جهان آدمیان نیست .
پیوند ؛ کاغذ و قلمی بر میدارد و همانجا شعری برای من میسراید و میخواندش .
امروز این شعر را در میان یاد داشت ها و ورق پاره هایم یافتم . حیفم میآید نخوانیدش
کاشکی یکی هم پیدا میشد و از حال و روزگار " پیوند " خبری میداد .
------------

آی ... واژه های سرخ رنگ

( برای دوست نویسنده ام حسن رجب نژاد ) -

با خاطرات شکفته ی سال های رنگ رنگ
مردی کنار انبوه میوه ها :
میوه های زرد
میوه های سبز
میوه های سرخ رنگ
جار میزند
بر سر بازار نام و ننگ :
آی ... واژه های زرد
آی ...واژه های سبز
آی ...واژه های سبز و سرخرنگ .

دیکسن- روح الله پیریایی - نوامبر 1999


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر