موضع ات را روشن کن! حسن رجب نژاد
توسط
حسن رجب نژاد 06/08/2012 18:18:00اندازه حروف
* اسماعیل نوری علا تعریف میکرد که : چند سال پیش رفته بودیم خانه سیمین دانشور عید دیدنی . خانم دانشور آمد کنار میز هفت سین اش نشست و مثل اینکه فقط بخواهد برای من تعریف کند گفت : " آقو پیام ! شما این طاهره صفار زاده را میشناسی؟ "
گفتم : " بله ؛ زمانی با هم خیلی دوست بودیم . انگلیس هم که رفت چند بار به دیدنش رفته بودم "
گفت : " حالاش را هم می بینی ؟ "
منظورش را فهمیدم . طاهره زنی مدرن بود که شعر باصطلاح پسا مدرن میگفت و هزار ادعا داشت .اما یکباره زاهد و مسلمان شده بود و از شخصیت های زن حکومت جدید التاسیس اسلامی محسوب میشد .
گفتم : " بله ؛ منظور ؟ "
سیمین خانم نگاهی به جمع کرد که ساکت چشم به دهان او دوخته بودند . بعد باز رو بمن کردو گفت : طاهره خانوم چند روز پیش بهم تلفن کرد . " می دانی چی میگفت ؟ "
من پرسشگرانه سکوت کردم و او در سکوت جمع ادامه داد " میگفت موقعیت شما در جامعه اسلامی خیلی مهم است اما متاسفانه شما هنوز موضع خود را روشن نکرده اید "
لحظه ای خنده ای شیطنت آمیز بر لبانش درخشید . شنگولانه استکان چای اش را بر داشت و گفت : " چی باید جوابش میدادم کاکو ؟ بهش گفتم والله از وقتی جلال رفته من دیگه از موضع ام خبری ندارم "
**********
بشنو باور مکن !!
مهندس مهدی بازرگان در آخرین روز نمایندگی اش در مجلس شورای اسلامی در سال 1363و قاعدتا با مشاهده توحشی که بر ضد زندانیان سیاسی اعمال میشد ؛ در سخنرانی خدا حافظی خود از مجلس چنین گفت :
"...تا دو روز دیگر عمر نخستین مجلس شورای اسلامی که اینجانب هم عضو آن بودم و از مزایای آن عضویت - از جمله مصونیت پارلمانی - بر خور دار بودم بپایان میرسد .. از پس فردا من نیز مانند بقیه موکلینم قابل تعقیب و باز داشت و تادیب هستم بهمین دلیل نیز با استفاده از فرصتی که رییس مجلس در اختیار بنده گذاشته اند میخواهم به اطلاع برسانم که اگر در روز های بعد شاهد گردیدید که بنده را باز داشت کردند و بعد با تبلیغات و سرو صدا اعلام نمودند که بنده جهت بعضی توضیحات و روشن نمودن حقایق در تلویزیون ظاهر خواهم شد و در صورتی که دیدید آن شخص حرف هایی غیر از سخنان دیروز و امروز میزند و مثل طوطی مطالبی را تکرار میکند بدانید و آگاه باشید که آن فرد مهندس بازرگان نیست .
*****
امامی از هیچستان...!
یوم الله روزی است که حضرت امیر المومنین شمشیر کشید و خوارج را از اول تا آخر درو کرد و تمام شان را کشت، ايام الله روزهائی ست که خداوند تبارک و تعالی يک زلزله ای وارد می کند ، يک سيلی وارد می کند ، يک طوفانی وارد می کند، به اين مردم شلاق می زند که آدم بشويد. امير المومنين اگر بنا بود مسامحه کند شمشير نمی کشيد تا ۷۰۰ نفر را يک دفعه بکشد . در حبس های ما ييشتر از اين اشخاص هستند که مفسد اند، اگر ما اين ها رانکشيم و هر يکی شان بيايند بيرون، آدم می کشند، آدم نمی شوند اين ها، شما علما چرا فقط سراغ احکام نماز و روزه می رويد، چرا هی آيات رحمت در قران می خوانيد، و نمی رويد آيات قتال را بخوانيد، رحمت مخالف با خداست، ما خليفه می خواهيم دست ببرد، حد بزند، رجم کند، همانطور که رسول الله دست می بريد، حد می زد، رجم می کرد، همانطور که يهود بنی قريضه را چون جماعتی ناراحت بودند قتل عام کرد، اگر رسول الله فرمان داد خانه را اتش بزنيد،فلان حانه را از بين ببريد حکم به عدل کرد، زندگی را بايد با قصاص تامين کرد زيرا حمايت توده زير اين قصاص خوابيده است، با چند سال زندان کار درست نمی شود، اين عواطف بچه گانه را کناربگذاريد، مجرم محاکمه ندارد، و بايد او را کشت، تنها بايد هويت آن ها را ثابت کردو بعد او را کشت. اگر زير تعزير جان بدهند کسی ضامن نيست، فتوای مجتهد اعلم این است روح الله خمینی -آذر60