دنبال کننده ها

۱۱ مرداد ۱۳۹۱

چه آخوند حقه بازی ....

مظفر الدین شاه از باد و باران و رعد و برق می ترسید و گاه در هوای رعد برقی زیر عبای سید بحرینی مخفی میشد ..
میگویند : زمانی ؛ شاه پولی به سید بحرینی میدهد و میگوید : این پول را بین مستحقان تقسیم کن .
سید بحرینی پول را میگیردو میرود . وقتی به خانه میرسد فرزندان خودش را برهنه میکند . پول را به آنها میدهد . و بعد به شاه میگوید : پول را به کسانی دادم که جامه به بر نداشتند!!!! .

نقل از کتاب : خاطرات و خطرات - مخبر السلطنه هدایت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر