احمدی نژاد گفت تو نیویورک از بس منو دوست داشتن به من میگفتن خورشید ساحل. میگن فارسی می گفتن؟ میگه نه بابا رئیس جمهور باید خودش کارشناس ارشد باشه. اونا انگلیسی میگفتن ولی من معنی شو فهمیدم. اونا همش میگفتن son of a bitch |
دنبال کننده ها
۱۰ مهر ۱۳۸۹
خورشید ساحل ...!!!
۷ مهر ۱۳۸۹
حرف مفت ......
۵ مهر ۱۳۸۹
|
۴ مهر ۱۳۸۹
دیکشنری شیرازی به انگلیسی
Am I right=می نه؟ Yes=ها والوو No =نه كاكو Really!! =نه آمو؟؟ Oh my Godl =یا ابالفضل Why? =بری چی چی؟ bye=كاری باری؟ leave me alone= آم برو او ورو بیزو باد بیاد u made me confused= آم کله پرک گرفتم wow= ووی آمووو come here =بی اینجو Take it easy= عامو ولش كن،حوصله داری شمو هم ماشاللو so cute =جونم مرگ نشی! that’s true= همی نه I took my shoes and scapped=ارسیو زدم زیر چلم گوروختم Gas Square=فلکه ی گازو Hard=قایم Tape=نیوار Slow down!=حالو چه خبره؟ You are disgusting=جیگری بشی Sunshine=آفتوو Great=باریكلوو Excuse=بونه Dear=گمپ گلم when sb eats too much=عام بپوكی wait=صبرم بده،امونم بده good quality=خوبوو lizard=كلپوك washing yourself before praying=دست نماز a square shape device that you can pray on it=جنماز How are you=باكیت نی؟ |
دردم نهفته به ز طبيبان مدعی .....
خدمت با سعادت شما عرض کنيم که : گيله مردی که ما باشيم ؛ کارمان قصه گويی است .
قصه هايی ميگوييم که بعضی ها را می خواباند ! و بسياری را هم بيدار ميکند .
حالا می خواهيم با اجازه شما برای تان قصه بگوييم ؛ می خواهيم قصه ای در باره طبيب و طبابت برای تان بگوييم با اين دعای مخلصانه که :
تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد .....
طب :
طب ؛ در لغت ؛ به معنای جادو و جادو گری هم آمده است . لابد بدين سبب که طبيبان می توانسته اند درد های آدميان را درمان کنند و اين درمان از ديدگاه آنها بمثابه معجزه ای بوده است که با جادو و جادو گری همسنگ ميشده است .
تحقيق در باره آغاز پيدايش دانش پزشکی دشوار است به اين خاطر که اقوال پيشينيان در اين باره مختلف است و مرجعی برای بر گزيدن يکی از اقوال وجود ندارد .
بهر حال ؛ پيشينيان در باره دانش پزشکی دو نظر داشتند :نخست ؛ کسانيکه ميگويند طب با انسان آفريده شده ؛ و گروه دوم کسانی هستند که بر آنند اين دانش پس از آفرينش آدمی ؛ استخراج شده است .
طرفدارا ن و اصحاب قياس – مثل بقراط و جالينوس – و شعرای قديم يونان ؛ بر اين باورند که دانش پزشکی ؛ از جانب پروردگار بر آدمی الهام شده است ! اما اصحاب تجربه ؛ - يعنی فلاسفه ای که تجربه را بعنوان مبانی فرضيه ها و ارزيابی های خود در نظر ميگيرند ؛ معتقدند که علم پزشکی ؛ حاصل تجربيات آدمی است در طول قرون و اعصار . و صد البته اين نظريه بسيار به حقيقت نزديک تر است .
در برخی از منابع بسيار کهن تاريخی آمده است که مردم مصر ؛ نخستين مردمی بودند که به دانش پزشکی دست يافتند و حتی آمده است که در مصر کهن ؛ بيماران را با دارويی بنام “ راسن “ درمان ميکرده اند .
همانگونه که ما امروز شيوه های گوناگونی را برای درمان بيماری ها بکار ميگيريم ؛ و مثلا “ آب درمانی “ يکی از راههای بهبود برخی از بيماری های دستگاه هاضمه و حتی “ آرتورايز “ شناخته شده ؛ همين روش ها در زمانهای بسيار دور نيز معمول بوده کما اينکه از منابع تاريخی بر ميآيد که برخی از بيماری ها ی روحی و روانی را از طريق موسيقی يا بزبان قديمی ها “ الحان و ايقاعات “ درمان ميکرده اند (در حوالی بوشهر و گناوه و جنوب ايران ؛ هنوز هم همين شيوه “ موسيقی درمانی “ وجود دارد .
البته اين روزها يک شيوه بسيار جديد درمانی هم کشف شده که آدمهايی را که کله شان بوی قورمه سبزی ميدهد درمان ميکند و به آن در اصطلاح پزشکی “ زندان درمانی ! “ ميگويند !!
زندان درمانی ؛ يعنی اينکه آدمی را که حرفهای بودار ميزند ؛ يا قلمش مثلا افشاگری ميکند و تن به هيچگونه سانسور و خود سانسوری و اما و اگر مصلحتی نميدهد ؛ می اندازند توی سلول انفرادی و بعد از چند ماه از او يک آدم معقول و سر براه و حرف شنو و مسلمان و مطيع و سر بزير و به به گو و چه چه نويس و متقی و حجت الاسلام و ثقه الاسلام ميسازند !!!
اين را ميگويند زندان درمانی
داشتيم از عالم پزشکی ميگفتيم يکدفعه پريديم توی عالم ناسوت !
در باره دانش پزشکی ؛ آنچه که گفتنی است اين است که از روزگاران بسيار بسيار قديم ؛ آدم هايی که از طبابت سر در ميآوردند ؛ سعی ميکردند که از اين علم به ديگران نياموزند !و اين علم را منحصرا در خانواده خود در اختيار داشته باشند کما اينکه دانش پزشکی همچون ميراثی ؛ از پدران به پسران ميرسيد و از نسلی به نسلی ديگر انتقال می يافت .
همچنين ؛ برای اينکه ديگران نتوانند از اين علم سر در بياورند ؛ طبيبان ؛ مبانی و اصول آنرا بصورت معما می نوشتند و آنرا برای فرزندان خود تفسير ميکردند . (اينکه امروزه روز ؛ نسخه پزشکان را غير از خودشان هيچکس ديگر نمی تواند بخواند شايد بازمانده همان شيوه بسيار کهن باشد )
در قديم ؛ دانش پزشکی ؛ فقط در ميان پادشاهان و پارسايان رواج داشت و آنرا بقصد خدمت بمردم بدون گرفتن اجر و پاداشی ؛ پيشه خود می ساختند تا اينکه بقراط و ذمقراط بوجود آمدند .
اين دو تن با هم معاصر بودند ؛ اما ذمقراط همچنان از تدوين طب امتناع ميکرد ؛ اما بقراط از بيم آنکه مبادا دانش پزشکی از بين برود ؛ بر آن شد که اين علم را در کتابی تدوين کند و برای دانش پزشکی عهد و قانون و وصيتی وضع کرد که بوسيله آنها پزشک به کليه نياز ها و وظايف خود آگاه ميشد ( اينکه قسم نامه بقراط امروز محلی از اعراب دارد يا نه بايد از حضرات پزشکان پرسيد (
پيشينه دانش پزشکی از روزگاران ما قبل تاريخ آغاز ميشود . اين دانش در آغاز بی آنکه به علم تشخيص بيماريها توجه داشته باشد ؛ تنها بکار درمان می پرداخت و خاص پادشاهان و شاعران و روحانيون بود .
نخستين رساله مربوط به روش درمان و مداوا ؛ تحت حمايت و توجه “ چين نونگ “ امپراطور چين ؛ در 2700 سال پيش از ميلاد مسيح منتشر شد .
در يونان ؛ اسکلپيوس ؛ خداوند طب شناخته شد و کشيشانی که مروج آيين او بودند کشيش – طبيب شدند .
از زمان بقراط ؛ دوره علمی طب آغاز شد و از آن تاريخ علم پزشکی بر اساس مطالعات مستقيم علمی قرار گرفت .سپس مکتب اسکندريه پديد آمد و در آن کالبد شکافی توصيفی بنيانگزاری شد و برای نخستين بار به تشريح پرداختند .اين دوره تا روزگار جالينوس همچنان ادمه يافت ؛ آنگاه قوه تصور و انديشه ظريف جالينوس ؛ وی را پايه گذار اصول خاصی ساخت که تا دير زمانی پا بر جا ماند
در قرون وسطی ؛ مسيحيت ؛ از طريق منع تشريح – که آنرا عملی پليد تلقی ميکرد – مانع پيشرفت علم طب شد ؛ معذالک ؛ دانشمندان کشور های اسلامی ؛ از آنجمله ابن سينا و ابوالقاسم زهراوی و چند تن ديگر ؛ سنن گذشته را حفظ کردند و بر اطلاعات خويش افزودند .
دانش پزشکی ؛ همواره در کشور ما ؛ از يکنوع منزلت اجتماعی بر خوردار بوده و هست ؛ چنانکه در کتاب تاريخ بيهقی آمده است که : در شهری اقامت نکنيد که در او حاکمی عادل ؛ بارانی دائم ؛ و طبيبی عالم ؛ و آبی روان نباشد .
حضرت سعدی ميفرمايد : بيمار عشق را به طبيب احتياج نيست ؛ اما من معتقدم که برخی از پزشکان بيماری عشق را هم درمان ميکنند .
اين بود قصه امشب ما
۱ مهر ۱۳۸۹
WHAT A WAY TO BEGIN A SPEECH !!
CLEVER !!
An ingenious example of speech and politics occurred recently in the United Nations Assembly and made the world community smile.
The Palestinian Representative's Speech at the UN.
Before beginning my talk I want to tell you a story about Moses.
When he struck the rock and it brought forth water, he thought,
'What a good opportunity to have a bath!'
He removed his clothes, put them aside on the rock and entered the water.
When he got out and wanted to dress, his clothes had vanished.
An Israeli had stolen them.'
The Israeli representative jumped up furiously and shouted,
'What are you talking about?
There were no Israelis there then!'
The Palestinian representative smiled and said:
'And now that we have made that quite clear,
I will begin my speech.'
۳۱ شهریور ۱۳۸۹
۲۹ شهریور ۱۳۸۹
-
آن قدیم ندیم ها ؛ در دوره آن خدا بیامرز _ یعنی زمانی که همین آ سید علی گدای روضه خوان دو زار میگرفت و بالای منبر سر امام حسین را می برید و...
-
دوازده سال از خاموشی دوست شاعرم - ابوالحسن ملک - گذشته است . با ياد اين طنز پرداز ميهن مان ؛ يکی از سروده هايش را برای تان نقل می کنم . : تص...
-
لوطی پای نقاره می پرسد : آقای گیله مرد ! میشود بفرمایید شما چیکاره هستید ؟ میگوییم: سرنا چی کم بود یکی هم از غوغه آمد ؟برای چه میخواهی ...