دنبال کننده ها

۱۲ آذر ۱۴۰۳

آدمیزاده

دارم به رادیو گوش میدهم . رادیوی سرتاسری امریکا.
یک آقای پروفسوری آمده است در باب رویداد های هولناک جنگ جهانی دوم سخن میگوید .
از آنهمه بربریت موی تنم سیخ میشود .
میگوید : یک افسر نازی توسط پارتیزان های نهضت مقاومت فرانسه ربوده میشود . نازی ها یک روستا را اشغال میکنند ، زنان و کودکان را به کلیسا می برند و درهای کلیسا را می بندند . مردان را دستجمعی به گلوله می بندند، آنگاه کلیسا را به آتش میکشند .
داستان دیگری هم میگوید :
پس از اشغال لهستان و کشتار یهودیان ، مردی یهودی از لهستان میگریزد ، به روسیه پناه می برد ، به ارتش سرخ می پیوندد تا علیه نازی ها بجنگد ، اما غذای ارتش سرخ را نمی خورد چون گوشت خوک دارد !
آنقدر غذا نمی خورد تا از گرسنگی هلاک می‌شود !
بگمانم عبدالرحمن جامی است که می‌گوید :آدمیزاده طرفه معجونی است
May be an illustration of text
See insights and ads
All reactions:
Asadollah Amraee, John Mahmoudi and 37 others

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر