همینکه در خاورمیانه تیر و ترقه ای در میرود و فشفشه ای می ترکد تاوانش را ما اهالی محترم امریکا می پردازیم . ما مردمانی که نانپاره تقاعد از دیوان محاسبات عمو سام می خوریم و الحمدالله نه در زمین تختی و نه در آسمان بختی داریم .
رفته بودم بنزین بزنم. دیدم بهای بنزین از دیروز تا امروز یک دلار گران تر شده است . گفتم انگار دعوای آقای پشه و آقای حبشه به این سبب بوده است تا جیب ما را خالی تر کنند
از خودم می پرسم : دعوای آقای اسراییل و آقای حماس چه ربطی به ما دارد ؟ مگر بنزین و نفت ما اهالی محترم ینگه دنیایی از خاورمیانه میآید که حالا بخاطر کشمکش های یهود و نصارا و مسلمان تقاص اش را ما باید پس بدهیم؟ مگر امریکا بزرگترین تولید کننده و صادر کننده نفت جهان نیست ؟ پس چرا ما ینگه دنیایی ها باید هر روز لاغر تر و بینوا تر بشویم ؟
یاد داستان سعدی در گلستان می افتم که :
یکی یهود و مسلمان نزاع میکردند
چنان که خنده گرفت از حدیث ایشانم
به طیره گفت مسلمان: گر این قبالهٔ من
درست نیست خدایا یهود میرانم
یهود گفت: به تورات میخورم سوگند!
وگر خلاف کنم همچو تو مسلمانم
گر از بسیط زمین عقل مُنعَدِم گردد
به خود گمان نبَرَد هیچکس که نادانم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر