۱- عکسی از یک تلفن قدیمی را به نوه ام نشان دادم و گفتم : نواجونی! میدونی این چیه ؟
گفت : Elephant trunk ( خرطوم فیل)
شروع کردم خندیدن .
گفتم : این تلفن نسل ماست .
حالا نوبت نوا جونی بود قاه قاه بخندد .
———-
۲- رفته بودم یکی از این فروشگاههایی که آخرین بازی های کامپیوتری میفروشند .
روی تابلو نوشته بود : پول نقد قبول نمی کنیم
با خودم گفتم لابد ده بیست سال دیگر پول هم به افسانه ها خواهد پیوست و نسل های بعدی بما خواهند خندید که توی جیب وکیف مان کاغذهایی رنگی داشتیم بنام پول !
خودم سه چهار ماه است شصت دلار پول نقد توی کیفم مانده است که نمیدانم با آن چیکار کنم
این روز ها دیگر کسی با پول نقد معامله نمیکند . پول هم نسلش ور افتاده است.بیچاره دزد ها و جیب بر ها هم از نان خوردن افتاده اند لابد !
——-
۳- می پرسد : آقای دو سر قاف را می شناسی ؟
میگویم : آقای دو سر قاف دیگر کیست ؟
میگوید : آقای آسید علی آقا !
می پرسم : چرا میگویی آقای دو سر قاف؟
میگوید این نام را تازگی ها مردم روی آقای عظما گذاشته اند . دو سر قاف یعنی قرمساق !
——-
۴- رفیقم میگوید : میدانی راحت ترین راه برای اینکه ایرانی ها را به جان هم بیندازی چیست ؟
میگویم : نه ! نمیدانم
میگوید : کافی است بنویسی ماست سفید است . یک بنده خدایی پیدا میشود میگوید نه خیر ! ماست سیاه است ! آنوقت بیا ببین چه قیامتی بپا میشود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر