اینجا در شهرما کنار کاخ قدیمی دادگستری ، زنگ بسیار بزرگی را آویخته اندکه هر بار از کنارش رد میشوم بیاد زنجیر عدل انوشیروان عادل ! می افتم . همان شاهی که مزدک را کشت ، پدر را به زندان افکند ، و بنا بنوشته سیاست نامه خواجه نظام الملک طوسی « در یک روز هفتاد هزار مزدکی بکشت »
چند قدم که پایین تر میروم تندیس مردی آویخته بر دار را بر دیوار ساختمانی قدیمی می بینم که یادگار کشت و کشتارهای زمانه ای است که کاشفان فروتن طلا به افسون کشف طلا هزار هزار از فراسوی گیتی به این شهر میآمدند و گذر برخی از آنان بر دار می افتادو لاجرم کاشفان فروتن شوکران میشدند
بگمانم شباهت هایی است بین آن زنجیر عدل انوشیروانی و این زنگ آویخته بر کاخ دادگستری در این سوی دنیا
گویی « عدالت» در همه جای جهان به یک زبان سخن میگوید : زبان شمشیر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر