می پرسد : شما چیکاره ای؟
میگویم : کدخدا
می پرسد : کدخدای کجا؟
میگویم : سانفرانسیسکو و توابع!
می پرسد : توابع اش دیگر کجاست؟
میگویم : از حلب تا کاشغر و از سانفرانسیسکو تا ولایت واشنگتن
میخندد و میگوید : شما حال تان خوب است؟
میگویم : پیچا که پیره به، به ایشپتکا . گیله مرد که پیره به ، تازه به کدخدا«*»
گویا امروز روز زبان مادری است. ما که الحمدالله از زبان مادری چیزی یادمان نمانده است
توی دانشگاه و دوره سربازی مان در تبریز و مراغه و اورمیه ترکی یاد گرفتیم. رفتیم شیراز زن گرفتیم شدیم شیرازی. بعدش هم آواره قاره ها شدیم و در آرژانتین زبان اسپانیولی یاد گرفتیم. چهل سال پیش هم از بوئنوس آیرس پریدیم توی کالیفرنیا. حالا نه گیلکی میدانیم. نه ترکی یادمان مانده. نه اسپانیولی میدانیم و نه انگریزی . فی الواقع شده ایم خسر الدنیا و الاخره.
این رفیق شاعرمان رضا مقصدی حق دارد که اسم ما را گذاشته گیله مرد تقلبی!
باز شانس آوردیم کدخدای ولایتی هستیم و یک عالمه منشی و میرزا بنویس داریم ولازم نکرده لب از لب واکنیم گرنه آبرو ریزی میشد به حرضت ابالفضل!
-------
**گربه که پیر میشود میگویند گربه پیرکچل وحشی. اما گیله مرد که پیر میشود تازه میشود کد خدا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر