دنبال کننده ها

۱۰ آذر ۱۴۰۰

هر لحظه به رنگی بت عیار درآید

هر لحظه به رنگی بت عیار در آید
حبیب الله نو بخت از شاعران و روزنامه نگارانی است که بعد از شهریور بیست به اتهام همکاری با آلمان ها سالها در زندان متفقین بسر برد
او در یاد داشت هایش می نویسد :
من در فارس روزنامه بهارستان را انتشار میدادم و هر روز مورد بازخواست فرمانفرما - حاکم فارس - قرار میگرفتم . روزی فرمانفرما مرا احضار کرد و با تهدید گفت :
- شما روزنامه نویس ها خیال میکنید من از بالشویک می ترسم ؟تو خیال کرده ای اگر بالشویک بیاید تو و امثال تو پیش خواهد افتاد؟
من در میان امواج حیرت غوطه ور بودم که حضرت اقدس فرمودند :
- شما روز نامه نویس ها چه خیال میکنید ؟ مرا عبدالحسین فرمانفرما میگویند و اگر یک روزی بالشویک هم به این مملکت بیاید بازهم فرمانفرما فرمانفرماست ! جبه سرخی که دارم ترمه لاکی است و رنگ پرچم کمونیست هاست . می پوشم و پیش افتاده با ز هم ترا عقب میگذارم!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر