دنبال کننده ها

۲۲ آبان ۱۴۰۰

کجایت درد می کند ؟

رفته بودیم عیادت استادم دکتر محمد جعفر محجوب. من و رفیقم مرتضی. خانه اش نزدیکی های دانشگاه برکلی بود .
استاد محجوب روی تخت دراز کشیده بود . دیگر آن دکتر محجوب شوخ و شنگ و عیار منش و خوش سخن پیشین نبود . آهسته آهسته ناله میکرد . درد در جانش چنگ انداخته بود .سرطان پروستات داشت .
رفتیم کنار تختخوابش نشستیم . آفتاب از پنجره به درون اتاق می تابید .
استاد محجوب تکانی خورد و ناله ای کرد . ناله درد . زری خانم - همسرش - ناله اش را شنید و آمد و گفت :
کجایت درد میکند عزیزم؟
استاد به آهستگی گفت : بگو کجایت درد نمی کند ؟
حالا حکایت ماست.
May be an image of 1 person

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر