نوا جونی پنج ساله شد .
امروز نوه جان مان - نوا جونی - پنج ساله شد . با حضور این پدر سوخته شیرین زبان ؛ زندگی مان این رو به آن رو شده است . چند کلمه ای فارسی یاد گرفته . تا مرا می بیند میگوید : بابا بزرگ عاشگتم ( عاشقتم ) . گهگاهی هم سر بسرم میگذارد و صدایم میکند مامان بزرگ !! بعدش قاه قاه می خندد . وقتی من در جوابش میگویم نوا مامان بزرگ است در پاسخ میگوید : نه ! نوا زیبا .
دوست دارد آخر هفته ها بیاید خانه ما .در خانه ما فرمانده کل قوا میشود و عصر یکشنبه وقتی میخواهد بخانه شان بر گردد دلگیر است .
امروز آغاز پنج سالگی نوا جونی رادر یکی از پارک های نزدیک خانه شان جشن گرفته بودیم . دوستانش جمع شدند و آب بازی کردند و خندیدند و خندیدیم .
تولدت مبارک نوا جون جون جون جووووووونی .Happy Birthday Nava Joooooony
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر