دزدان خروس دیگرانند
پر هاش برون ز جیب بنده است
پر هاش برون ز جیب بنده است
پاکدشت نمیدانم کجاست. جایی است در ایران.
آمده اند دخترک افغان را با هزار زور و زحمت و خواهش و التماس و تمنا در کلاس سوم دبستان نامنویسی کرده اند
دخترک چند روزی به مدرسه رفته است. حالا آمده است کتاب و دفتر و قلم و دوات اش را پرت کرده است بیرون . دو ساعت گریه کرده و میگوید : اگر گردنم را هم بزنید دیگر پایم را توی مدرسه نمیگذارم.
می پرسند: چرا آخر؟ چه اتفاقی افتاده؟
میگوید : هر وقت توی مدرسه مان چیزی
گم میشود ناظم مدرسه میآید یقه مرا میگیرد و میگوید تو دزدیده ای زیرا افغان ها همگی شان دزدند
---------------
گزارش از :
#پاکدشت
#جمعیت_امام_علی
آمده اند دخترک افغان را با هزار زور و زحمت و خواهش و التماس و تمنا در کلاس سوم دبستان نامنویسی کرده اند
دخترک چند روزی به مدرسه رفته است. حالا آمده است کتاب و دفتر و قلم و دوات اش را پرت کرده است بیرون . دو ساعت گریه کرده و میگوید : اگر گردنم را هم بزنید دیگر پایم را توی مدرسه نمیگذارم.
می پرسند: چرا آخر؟ چه اتفاقی افتاده؟
میگوید : هر وقت توی مدرسه مان چیزی
گم میشود ناظم مدرسه میآید یقه مرا میگیرد و میگوید تو دزدیده ای زیرا افغان ها همگی شان دزدند
---------------
گزارش از :
#پاکدشت
#جمعیت_امام_علی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر