از دستاوردهای حضور مهمانان نوروزی در منطقه لواسان آنقدر با چوب و سنگ این سیاهگوش را زدهاند که جان سپرده سیاهگوش بیآزاری که دو توله هم داشته است
نزدیکی های خانه ام ،آهویی در پرچینی گیر افتاده بود . مردمان از رفتن باز ایستادند تا اهو را از مهلکه برهانند . من هم گوشه ای ایستادم به تماشا . و نگران . دقیقه ای چند گذشت . دیدم یک ماشین آتش نشانی زوزه کشان میاید . آمدند . آهو را رهاندند . مردمان کف زدند برای آتش نشانان . آهو پرید و جهید و رو به کوهسار تاخت . و من آن روز چقدر احساس خوشبختی میکردم . آین مردمان کافرند و مستحق دوزخ ؟ و آن مردمان راهی بهشت ؟ دوزخ و بهشت تان ارزانی خودتان باد که بقول شمس هفت اقلیم را در کف خود دارید اما از آدمیت چیزی نمیدانید . دلم بدرد آمد . بد جوری هم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر