درخت آلبالو. غرق در شکوفه های سپید
این درخت آلبالو در حیاط خانه مان هر سال غرق شکوفه میشود. شکوفه های سپید. هر سال هم یک عالمه آلبالو میآورد اما همینکه آلبالوها کمی رنگ میگیرند سر و کله لشکر گنجشکان پیدا میشود و همه آلبالوها را به یغما می برند. ما هم دل مان نمیآید به آنها بگوییم بالای چشم تان ابروست.
حالا که اینجا نشسته ام و به این درخت آلبالو نگاه میکنم می بینم طبیعت چه گشاده دست و مهربان است و ما آدمیان چه ظلمی که به طبیعت روا نمیداریم.
یاد دوران کودکی ام می افتم . انگار هزار سال پیش بود .
آنجا ، در کمرکش کوه ، . در لاهیجان . باغ آلبالوی مان ، در هر بهار ، غرق شکوفه میشد . بعدتر ها گویی چادری به رنگ سرخ بر گستره آن باغ زیبای کوچک میگسترانیدند .
چرا آن زمان گنجشکها به باغ آلبالوی مان کاری نداشتند ؟ چرا اینجا ، در این سرزمین بیدرکجایی ، گنجشکان دیواری کوتاه تر از دیوار درخت آلبالوی یگانه و تنهایم پیدا نمیکنند ؟ باید بروم از این گنجشککان شکایت کنم ! باید وکیل هم بگیرم . آخر چه معنی دارد نتوانیم از پس چهار تا و نصفی گنجشکک غارتگر بر آییم ؟ ها ؟؟!!
حالا که اینجا نشسته ام و به این درخت آلبالو نگاه میکنم می بینم طبیعت چه گشاده دست و مهربان است و ما آدمیان چه ظلمی که به طبیعت روا نمیداریم.
یاد دوران کودکی ام می افتم . انگار هزار سال پیش بود .
آنجا ، در کمرکش کوه ، . در لاهیجان . باغ آلبالوی مان ، در هر بهار ، غرق شکوفه میشد . بعدتر ها گویی چادری به رنگ سرخ بر گستره آن باغ زیبای کوچک میگسترانیدند .
چرا آن زمان گنجشکها به باغ آلبالوی مان کاری نداشتند ؟ چرا اینجا ، در این سرزمین بیدرکجایی ، گنجشکان دیواری کوتاه تر از دیوار درخت آلبالوی یگانه و تنهایم پیدا نمیکنند ؟ باید بروم از این گنجشککان شکایت کنم ! باید وکیل هم بگیرم . آخر چه معنی دارد نتوانیم از پس چهار تا و نصفی گنجشکک غارتگر بر آییم ؟ ها ؟؟!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر