مستم از باده شبانه هنوز
ساقی ما نرفته خانه هنوز
هست مجلس بر آن قرار که بود
هست مطرب بر آن ترانه هنوز
چشم مستت به غمزه جادو
میزند تیر بر نشانه هنوز
میکشی و به غمزه میگویی :
عاشقی توبه کرد یا نه هنوز ؟
نازنینا ! ز عشق تو بالله
عالمی توبه کرد و ما نه هنوز
در دریای عشق می طلبیم
جان نیاورده در میانه هنوز
حافظ خسته ؛ در میانه بماند
میرود یار بر کرانه هنوز
" حافظ جان جانان "
ساقی ما نرفته خانه هنوز
هست مجلس بر آن قرار که بود
هست مطرب بر آن ترانه هنوز
چشم مستت به غمزه جادو
میزند تیر بر نشانه هنوز
میکشی و به غمزه میگویی :
عاشقی توبه کرد یا نه هنوز ؟
نازنینا ! ز عشق تو بالله
عالمی توبه کرد و ما نه هنوز
در دریای عشق می طلبیم
جان نیاورده در میانه هنوز
حافظ خسته ؛ در میانه بماند
میرود یار بر کرانه هنوز
" حافظ جان جانان "
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر