دنبال کننده ها

۱۰ شهریور ۱۳۹۵

از پا اندازی شهرنو تا مدیر کلی وزارت اطلاعات

اسمال تیغ زن

اسمال تیغ زن ( اسماعیل افتخاری ) از لات ها و باج گیر های محله جمشید تهران ( محله شهر نو )  قبل از انقلاب راننده صنایع پشتیبانی و هلیکوپتر سازی کشور بود .
پس از انقلاب از مقام های کمیته انقلاب اسلامی تهران و وزارت اطلاعات شد و در ارگان ها و ادارات حکومتی از جمله بنیاد مستضعفان ؛ دادگاه انقلاب  و حراست سازمان دخانیات مسئولیت هایی داشت .او با حمایت آخوند ها و جاهل ها و لات های متدین گروه " ضربت جنوب تهران " را ایجاد کرد . گروهی که فعالیت خود را با حمله به منازل و مغازه ها و ادارات جنوب تهران و بازداشت افرادی که وی ساواکی و " شهربانی چی "  زمان شاه میخواند آغاز کرد . او همچنین بعنوان اولین فرمانده کمیته منطقه 12 تهران شناخته شده است .
اسمال تیغ زن در سال 1374 از سوی اکبر خوش کوشک به محفل سعید امامی معرفی میشود و تا سال 1377نیز در وزارت اطلاعات کار میکند . بارز ترین مشارکت وی را قتل سیامک سنجری ؛ فاطمه قائممقامی و ناصر سیگارودی ( ناصر سگ سبیل )میدانند
وی بعد ها بقول خودش " بیزنس من " شد و " اعتقادی کار نکرد " .یک شرکت حمل و نقل دریایی به ثبت رساند و صاحب چهار کشتی باری و یک نفتکش شد . ارسال محموله نظامی بجای حبوبات به بلژیک توسط سعید امامی با یکی از کشتی های شرکت او انجام شد .
در سال 1377 با نام مستعار احمدی دختر شانزده ساله ای بنام " الف - سین " را در میدان هفت تیر تهران می رباید و از خانواده وی میخواهد که با ازدواج دخترشان با او موافقت کنند در غیر اینصورت دختر را خواهد کشت .پس از گذشت یک هفته دختر را آزاد میکند ؛ سپس با معرفی خود بعنوان یکی از اعضای بلند پایه وزارت اطلاعات این دختر نوجوان و خانواده اش را تهدید میکند و آنها از شکایت خود منصرف میشوند ( نقل از : روزنامه اعتماد - شماره بیستم تیرماه 1381 (
در همین سال به اتهام دهها فقره زور گیری ؛ ربودن دختران و تجاوز جنسی ؛ سرقت اموال مردم و آثار باستانی ؛ قاچاق مواد مخدر ؛ شکنجه ؛ قتل و جرائم دیگر دستگیر میشود ؛  وی در دادگاه انقلاب ابراز داشت پدر آن دختر از فراریان تحت نظر وزارت اطلاعات بوده و وی با دستور قضایی اقدام به ربایش آن دختر نموده است تا پدرش خود را معرفی کند .
اسمال تیغ زن پس از دو بار محاکمه بمدت کوتاهی زندانی شد . در دوران زندانی بودنش نیز عامل حمله به زندانیان سیاسی همچون ناصر زر افشان ( وکیل خانواده های قربانیان قتل های زنجیره ای ) و دانشجویان سیاسی در بند بود و بار ها اقدام به ضرب و جرح زندانیان سیاسی کرد .....
اسمال تیغ زن بیش از بیست سال با عناوینی چون عضو ارشد وزارت اطلاعات و یا مدیر کل یک نهاد خاص ؛ با توجه به آشنایی هایش با دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی کشور به فعالیت های تبهکارانه ای چون آدم ربایی و تجاوز به عنف و همکاری با اراذل و اوباش و اشرار تهران و همچنین ایجاد پرونده های قضایی برای افراد بیگناه در جهت ارعاب و زور گیری اقدام کرده است ( نقل از : روزنامه ایران -شماره دوازدهم - آبان 1378 )
اسمال تیغ زن در سال 1380 با توجه به پاره ای اطلاعات افشا شده از پرونده قتل های زنجیره ای و پیگیری کمیسیون اصل نود مجلس و هیئت تحقیق و تفحص ؛ پرونده او به دادگاه انقلاب اسلامی ارسال و در شعبه سوم این دادگاه به اتهام جاسوسی برای بیگانگان و مشارکت در ترانزیت مواد مخدر محاکمه میشود .در خلال همین دادگاه بود که مطبوعات آن زمان فقط اجازه یافتند بنویسند وی در حراست سازمان دخانیات و شهر داری تهران و وزارت اطلاعات و چند ارگان دیگر از جمله بنیاد مستضعفان و جانبازان دارای سمت هایی بوده است .
اسمال تیغ زن در دفاعیات خود گفت که صرفا مامور بوده است و معذور و در پرونده های تهدید و ارعاب و آدم ربایی هیچگاه غیر قانونی عمل نکرده و اسلحه وی نیز غیر قانونی نبوده است .
نماینده وزارت اطلاعات در دادگاه اعلام کرد که اسماعیل افتخاری با داشتن کارت موسوم به کارت زرد که مجوزی است برای ماموران ویژه امنیتی و انتظامی کشور تا از آن برای حمل سلاح استفاده کنند در جهت مقاصد شوم خود استفاده کرده و در جهت اعمال خود سرانه اش از سلاح های دیگری نیز بغیر از سلاح های سازمانی استفاده کرده است
این لات متدین ! در کنار یکی از بزرگراههای منطقه پونک تهران باغ ها و زمین های سر سبز را به تملک خود در آورده و میخواهد دست به ساختن مجتمع های بزرگ مسکونی ؛ تجاری و تفریحی بزند (نقل از سایت تابناک 25 مهر 1380)...

( بر گرفته از کتاب : زنگی های گود قدرت - دکتر مسعود نقره کار - صفحه2469

۱ نظر:

Unknown گفت...

when I went to service back in Iran they send me to small town in state of Azarbaijan ,the town is called "Maraqeh"this guyy was in the same unit that I was .When I heard his name here I recognized him right away.He was a low life and tried to get in fight with every body ,he wa in trouble with the officer in charge and In a short time of 6 month becaue of fight and violence he was jailed several time.After 6 month they send us to another city and I did not heard from him any more.
I want to stay annonymos please

ارسال یک نظر