چند ماه پیش بود . داشتیم میرفتیم لس انجلس . رسیدیم به سانتا باربارا . ظهر بود . رفتیم توی یک رستوران ژاپنی سوشی بخوریم . آقای آشپز باشی همینطور که سرگرم هنرنمایی بود و غذای مان را با ادا اصول های شیرین خنده داری آماده میکرد ؛ چشم مان افتاد به به یکی از این مجله هایی که مخصوص آژانس های فروش املاک است .
مجله را بر داشتیم و ورق زدیم . به به !! چه خانه هایی ! چه قصر هایی ! چه منزلگاههای افسانه ای پر شکوهی !
نگاهی به قیمت ها انداختیم . اولش بنظرمان هفتصد هزار دلار آمد . به خودمان گفتیم : عجب ؟ توی سانتا باربارا ؛کنار اقیانوس ؛ در کمر کش کوه ؛ چنین خانه زیبایی فقط هفتصد هزار دلار ؟
دو باره نگاهش کردیم . دیدیم چشم بابا قوری گرفته مان هفتاد میلیون دلار را هفتصد هزار دلار دیده است !
گفتیم » عجب ؟ یعنی خلایق میآیند هفتاد میلیون دلار میدهند و خانه میخرند ؟ خانه هفتاد میلیون دلاری آخر به چه دردی میخورد ؟ چند تا اتاق دارد ؟ سیصد تا ؟ آدم در خانه صد اتاقه و سیصد اتاقه چطوری میتواند بچه هایش را پیدا کند ؟ چطور بفهمد زنش توی کدام سوراخ سنبه ای است ؟
مجله را ورق میزنیم . می بینیم خانه های صد وپنجاه میلیون دلاری و دویست میلیون دلاری هم فت و فراوان است .
شوخی مان گل کرد و به همسر جان مان گفتیم : دوست دارید در سانتا باربارا خانه ای داشته باشید ؟
فرمودند : چرا نه ؟
قیمت یکی از خانه ها را نشانش دادیم .طفلکی نزدیک بود پس بیفتد . خودمان هم کم مانده بود سکته ناقص بفرماییم !
حالا چرا این داستان را برایتان تعریف میکنیم ؟ هیچی ! فقط میخواستیم این را بگوییم که دیروز رهبران کشورهای اتحادیه اروپا تصمیم گرفتند بیست میلیون دلار در اختیار کشورهای آفریقایی بگذارند تا از مهاجرت مردم آن سامان به اروپا جلوگیری کنند !
بیست میلیون دلار !در امریکا بیست میلیون دلار برای از ما بهتران پول خرد است .وقتی قیمت یک خانه دویست میلیون دلارباشد اگر بیست میلیون دلار را جلوی گربه بگذارند قهر میکند .
خلاف عرض میکنیم ؟
مجله را بر داشتیم و ورق زدیم . به به !! چه خانه هایی ! چه قصر هایی ! چه منزلگاههای افسانه ای پر شکوهی !
نگاهی به قیمت ها انداختیم . اولش بنظرمان هفتصد هزار دلار آمد . به خودمان گفتیم : عجب ؟ توی سانتا باربارا ؛کنار اقیانوس ؛ در کمر کش کوه ؛ چنین خانه زیبایی فقط هفتصد هزار دلار ؟
دو باره نگاهش کردیم . دیدیم چشم بابا قوری گرفته مان هفتاد میلیون دلار را هفتصد هزار دلار دیده است !
گفتیم » عجب ؟ یعنی خلایق میآیند هفتاد میلیون دلار میدهند و خانه میخرند ؟ خانه هفتاد میلیون دلاری آخر به چه دردی میخورد ؟ چند تا اتاق دارد ؟ سیصد تا ؟ آدم در خانه صد اتاقه و سیصد اتاقه چطوری میتواند بچه هایش را پیدا کند ؟ چطور بفهمد زنش توی کدام سوراخ سنبه ای است ؟
مجله را ورق میزنیم . می بینیم خانه های صد وپنجاه میلیون دلاری و دویست میلیون دلاری هم فت و فراوان است .
شوخی مان گل کرد و به همسر جان مان گفتیم : دوست دارید در سانتا باربارا خانه ای داشته باشید ؟
فرمودند : چرا نه ؟
قیمت یکی از خانه ها را نشانش دادیم .طفلکی نزدیک بود پس بیفتد . خودمان هم کم مانده بود سکته ناقص بفرماییم !
حالا چرا این داستان را برایتان تعریف میکنیم ؟ هیچی ! فقط میخواستیم این را بگوییم که دیروز رهبران کشورهای اتحادیه اروپا تصمیم گرفتند بیست میلیون دلار در اختیار کشورهای آفریقایی بگذارند تا از مهاجرت مردم آن سامان به اروپا جلوگیری کنند !
بیست میلیون دلار !در امریکا بیست میلیون دلار برای از ما بهتران پول خرد است .وقتی قیمت یک خانه دویست میلیون دلارباشد اگر بیست میلیون دلار را جلوی گربه بگذارند قهر میکند .
خلاف عرض میکنیم ؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر