حرفهای بی سانسور
من هر وقت که مثنوی معنوی میخوانم از اینکه می بینم مولانا بی هیچ آداب و ترتیب و سانسوری حرف های دلش را رک و راست بیان میکند کیف میکنم .
کاشکی من هم جرات مولانا را داشتم و می توانستم حرف هایی را که توی دلم تلنبار شده است بدون خود سانسوری و ملاحظات آنچنانی می نوشتم .
این شعر از مولاناست
کاشکی من هم جرات مولانا را داشتم و می توانستم حرف هایی را که توی دلم تلنبار شده است بدون خود سانسوری و ملاحظات آنچنانی می نوشتم .
این شعر از مولاناست
آن یکی نایی که نی خوش میزده است
ناگهان از مقعدش بادی بجست
نای را بر کون نهاد او : که زمن
گر تو بهتر میزنی بستان بزن !
ناگهان از مقعدش بادی بجست
نای را بر کون نهاد او : که زمن
گر تو بهتر میزنی بستان بزن !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر