از یک آقایی می پرسند : شما مسلمان هستید ؟
میگوید : البته که مسلمانم . پس کافرم ؟
میگویند : اگر مسلمانی بگو ببینم اصول دین چند تاست ؟
میگوید : پنج تا
می پرسند : می توانی نام ببری؟
میگوید : توحید ؛ نبوت ؛ رسالت ؛ امامت ؛ ونک
حالا حکایت ماست .
آقا ! ما پدر مادرمان مسلمان بودند . پدرم حاج آقا بود و مادرم حاجیه خانم !
پدرم گهگاهی نماز می خواند . بگمانم روزه هم میگرفت .اما از آن خانم باز های کهنه کار بود !
یادم نمیآید مادرم هیچوقت نماز خوانده باشد . اصلا میانه ای با نماز و روزه و مسلمانی و روضه خوانی و آخوند و شیخ و ملا نداشت . آخر عمری به اصرار پدرم پا شده بود رفته بود حج . حالا شده بود حاجیه خانم !
وقتیکه از حج برگشت از شیراز رفته بودم دیدنش .خیال میکردم حالا یک عالمه قصه و حدیث و حکایت و خاطره از زیارت خانه خدا برایم تعریف میکند .
مادرم اخم هایش را تو هم کرده بود و گفته بود : چه حجی پسر جان ؟ چه خانه خدایی ؟ یک مشت گاو و خر آنجا هروله میکشیدند و دور سنگ سیاهی می چرخیدند و می چرخیدند و همانجا هم می شاشیدند و می ریدند !! اگر خانه خدا همین است ما از خیرش گذشتیم !
خدمت تان عرض کنیم که : ما از همان روزی که دست چپ و راست مان را شناختیم نمیدانیم چرا دشمن خونی اسلام و ملا و شیخ و روضه خوان بوده ایم . هیچوقت آب مان با هیچ خدایی و ناخدایی و کدخدایی به یک جو نمیرفته است . حالا که یک پای مان لب گور است و همین فردا پس فردا غزل خدا حافظی را خواهیم خواند ترس مان بر داشته است که نکند توی آن دنیا این آقایان نکیر و منکر یقه مان را بگیرند و از ما اصول دین بپرسند ؟
راستش ما از آن گرزهای آتشین و مخصوصا آن کنده نیمسوزی که بلا نسبت شما توی ماتحت آدم فرو میکنند می ترسیم !. بد جوری هم می ترسیم . .این است که دست به دامان شما شده ایم و از شما میخواهیم بفرمایید اصول دین چند تاست ؟
خداوند تبارک و تعالی انشاء الله در آن دنیا شما را با انبیاء و اولیاء و امام خمینی و آیت الله العظمی خلخالی و امثالهم محشور بفرماید ! آمین !
_________
* پانوشت : اگر در آن دنیا از ما پرسیدند اصول دین چند تاست چه جوابی بدهیم ؟ چطور است بگوییم : توحید ؛ نبوت ؛ رسالت ؛ ونک ؛ میدان فوزیه ؟؟!! ها ؟؟ بدادمان برسید خانم ها آقایان ! آخر شما چه جور رفیقی هستید لاکردار ها ؟؟!!
میگوید : البته که مسلمانم . پس کافرم ؟
میگویند : اگر مسلمانی بگو ببینم اصول دین چند تاست ؟
میگوید : پنج تا
می پرسند : می توانی نام ببری؟
میگوید : توحید ؛ نبوت ؛ رسالت ؛ امامت ؛ ونک
حالا حکایت ماست .
آقا ! ما پدر مادرمان مسلمان بودند . پدرم حاج آقا بود و مادرم حاجیه خانم !
پدرم گهگاهی نماز می خواند . بگمانم روزه هم میگرفت .اما از آن خانم باز های کهنه کار بود !
یادم نمیآید مادرم هیچوقت نماز خوانده باشد . اصلا میانه ای با نماز و روزه و مسلمانی و روضه خوانی و آخوند و شیخ و ملا نداشت . آخر عمری به اصرار پدرم پا شده بود رفته بود حج . حالا شده بود حاجیه خانم !
وقتیکه از حج برگشت از شیراز رفته بودم دیدنش .خیال میکردم حالا یک عالمه قصه و حدیث و حکایت و خاطره از زیارت خانه خدا برایم تعریف میکند .
مادرم اخم هایش را تو هم کرده بود و گفته بود : چه حجی پسر جان ؟ چه خانه خدایی ؟ یک مشت گاو و خر آنجا هروله میکشیدند و دور سنگ سیاهی می چرخیدند و می چرخیدند و همانجا هم می شاشیدند و می ریدند !! اگر خانه خدا همین است ما از خیرش گذشتیم !
خدمت تان عرض کنیم که : ما از همان روزی که دست چپ و راست مان را شناختیم نمیدانیم چرا دشمن خونی اسلام و ملا و شیخ و روضه خوان بوده ایم . هیچوقت آب مان با هیچ خدایی و ناخدایی و کدخدایی به یک جو نمیرفته است . حالا که یک پای مان لب گور است و همین فردا پس فردا غزل خدا حافظی را خواهیم خواند ترس مان بر داشته است که نکند توی آن دنیا این آقایان نکیر و منکر یقه مان را بگیرند و از ما اصول دین بپرسند ؟
راستش ما از آن گرزهای آتشین و مخصوصا آن کنده نیمسوزی که بلا نسبت شما توی ماتحت آدم فرو میکنند می ترسیم !. بد جوری هم می ترسیم . .این است که دست به دامان شما شده ایم و از شما میخواهیم بفرمایید اصول دین چند تاست ؟
خداوند تبارک و تعالی انشاء الله در آن دنیا شما را با انبیاء و اولیاء و امام خمینی و آیت الله العظمی خلخالی و امثالهم محشور بفرماید ! آمین !
_________
* پانوشت : اگر در آن دنیا از ما پرسیدند اصول دین چند تاست چه جوابی بدهیم ؟ چطور است بگوییم : توحید ؛ نبوت ؛ رسالت ؛ ونک ؛ میدان فوزیه ؟؟!! ها ؟؟ بدادمان برسید خانم ها آقایان ! آخر شما چه جور رفیقی هستید لاکردار ها ؟؟!!
۲ نظر:
مرگ بر الله
مرگ بر محمد
مرگ بر اسلام
مرگ بر آخوندها (بلند)
«یک مسلمان سابق»
خدمت کاربر "ناشناس" که در بالا و یک پست دیگر هم این نظر را نوشته بودند عرض شود، که من خودم، هیچ دینی بشکل مشخص ندارم. دوستدار اخلاق گرایی و اصول انسانیت هستم. حال اصل صحبتم جای دیگریست. شما اسم خودتان را نگذارید "مسلمان سابق"، چرا که این "مرگ بر" هایی که میگویید، تماما، تراوشات فکری و سبک جهان بینی مسلمین است. پس هر زمان که توانستید دیدگاه خود را بدون آرزوی مرگ و نفرین فرستادن به سوی دیگران بگویید، آنوقت نام "مسلمان" از روی شما برداشته میشود. با احترام.
ارسال یک نظر