دنبال کننده ها

۳ اردیبهشت ۱۳۹۳

وقتی آقای چخوف عصبانی میشود .

.....میدانید که کره خاکی ما برای هنر  جای مناسبی نیست .
این درست که کره مان بس بزرگ و پر نعمت است ؛ با وجود این  ؛ نویسنده جایی برای زیستن در آن نمی یابد .
نویسنده ؛ یک یتیم ابدی ؛ یک مطرود ؛  یک کودک بی دفاع ؛ یک گوسفند قربانی است 
من نوع بشر را به دو دسته تقسیم میکنم : نویسنده ها ؛ و حسود ها 
دسته نخست ؛ می نویسد .اما دسته دوم از حسادت میمیرد  و به دسته اول هزار و یک جور نسبت های ناروا میدهد .
من از دست حسودان مرده ام ؛ میمیرم و خواهم مرد . آنها زندگی ام را تباه کرده اند 
زمام حکومت دنیای نویسندگان را به دست گرفته اند ؛ نام ناشر و سر دبیر بر خود نهاده اند و تا آنجایی که قدرت دارند میکوشند نویسنده جماعت را غرق کنند ! 
لعنت ابدی بر آنان باد 
" آنتوان چخوف - مجموعه آثار - جلد اول - داستان اعتراف "
**--------
* کجایی آقای چخوف تا ببینی در عصر ما هم بقال ها و روضه خوانها و نوحه خوانهای مسجد و خانقاه هم  روزنامه نگار و سر دبیر و مدیر روزنامه شده اند و دارند نویسنده ها را دق کش میکنند ؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر