دنبال کننده ها

۱۷ آذر ۱۳۹۲

هم چوب و هم پیاز ...

آقا ! هوا که خیلی سرد میشود آدمیزاد هم فکر های عجیب غریبی به سرش میزند . اصلا فیلسوف میشود !  (بهمین خاطر است که همه فیلسوفان بزرگ از مناطق سرد سیر بر خاسته اند .)
ما هم امروزفیلسوف شده بودیم و داشتیم با خودمان چنین میگفتیم :
1- رفتیم امریکایی ها را گروگان گرفتیم و آنهمه داد و قال راه انداختیم ؛ دست آخر هم چوب را خوردیم هم پیاز را
2- رفتیم کربلا را بگیریم صد ها هزار نفر را به کشتن دادیم سرانجام هم جام زهر را خوردیم ؛ هم چوب و هم پیاز را
3_ رفتیم بساط هسته ای و هسته بازی راه انداختیم . میلیارد ها دلار پول بی زبان ملت فلکزده را توی جیب روس و پروس و چین و ماچین ریختیم ؛ بعدش مجبور شدیم نه تنها هم چوب و هم پیاز را نوش جان بفرماییم بلکه پس از سی و چند سال شعر و شعار پسر خاله استکبار و نمیدانم امپریالیسم و اینها در آمدیم !!
حالا سئوال فیلسوفانه ما این است که : مگر حضرت باریتعالی که هم رحیم است و هم رحمان است چرا یک جو عقل - حتی به اندازه یک خر - توی کله مبارک مان نگذاشته است ؟؟ 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر