دنبال کننده ها

۹ دی ۱۳۹۲

رجاله ها .......


 هشتاد و دو نامه صادق هدایت به حسن شهید نورایی  که به همت ناصر پاکدامن منتشر شده نامه هایی است که اکثرا صادق هدایت از داخل ایران برای دوستش نوشته. در یکی از نامه ها می نویسد: " از همان اول می دانستم که آخوند و دربار و هژیر و قوام و هر قرمساق که بیاید یا برود همه دست به یکی هستند و فقط گوششان به گرامافون و صدای " استاد" است. ظاهرا سر مردم را شیره می مالند و به خیال خودشان رول اجتماعی و سیاسی بازی می کنند ولیکن باید به نتیجه نگاه کرد. ما که تا حالا هر چه دیدیم نتیجه همه گه کاریها به نفع انگلیس تمام شده. امسال دیگر مته به کون خشخاش گذاشته اند. آقای هژیر اعلامیه ای صادر کرده که دست آن مرتیکه آخوند کاشی را از پشت بسته. برای استعمال مشروبات حد می زنند( در شهرهای زیارتی). هرکس هم که روزه بخورد جریمه و حبس است. تمام کافه ها و رستورانها را هم بسته اند. این هم از ترقیات روزافزون ما. گمان می کنم بالاخره مجبور بشویم یک کفیه عقال هم ببندیم و یک عبا هم بپوشیم و دنبال سوسمار و موش صحرایی بدویم. این هم جواب جوانهای تحصیلکرده تربیت شده سیاستمدار که می گفتند دیگر به قهقرا نمی شود برگشت. و در حال ترانزیسیون هستیم و ایرانی باهوش است. هیچ چیز مضحکتر از هوش ایرانی نیست. شاید هوشش سر خورده توی کونش رفته." تاریخ نامه بیست تیر 1327 است. در نامه دیگری در روز 30 بهمن 1327 نوشته است " از خبرهای اینجا خواسته باشید اتفاق تازه ای نیفتاده. توقیف و بگیر و ببند و کین توزی احمقانه به قوت خود باقی است. انگار که آدم هیچ جور تامین ندارد. نه تنها نوشتن و خواندن جرم حساب می شود بلکه فکر کردن هم قدغن خواهد شد. گمان می کنم دیگر نوشتن کاغذ هم به زحمتش نیرزد. یک دسته احمق رجاله از بوی نفت مست شده اند و به امید سهام جدید خوشرقصی می کنند. باید دلمان را خوش کنیم و بگوئیم که قسمت ما این بوده. در جاهای دیگر دنیا از اینگونه پیشامدها می شود تفریح کرد. متاسفانه در اینجا حقیقت زندگی تلخ است. باید قاشق گه را مزه مزه کرد و به به گفت! مقصودم دفاع از توده ایها نیست. آنها هم کم گه کاری نکرده اند، اما این سفر سند محکومیت آنها بسیار مضحک و سست است. بزرگترین سند قضایی که در دست دولتیهاست عبارت از اعترافات سوء قصد کننده است که تاکنون با مضامین مختلف یک قسمت آن منتشر شده و در آن اظهار علاقه به این حزب کرده است. در صورتی که کسی که کارت مخبر روزنامه را به او داده بود همان روزهای اول آزاد شد  .

۲ نظر:

ناشناس گفت...

سپاس

همیشگی‌ گفت...

گیله مرد دوست داشتنی، قلم خود شما نیز شیوا و گیرا میباشد. همچنین صادق هدایت شاید بهترین داستان نویس ایرانی‌ باشد. چه خوب که این "زجر نوشته های" او را به اشتراک گذاشتید. سلامت باشید.

ارسال یک نظر