بانوی اول سوریه ؛ قدم رنجه فرموده اند و رفته اند بیمارستانی در دمشق تا از آسیب دیدگان و جان بدر بردگان حملات شیمیایی دلجویی بفرمایند
نمیدانم چرا یاد آن داستان گلستان سعدی افتادم که :
شنیدم گوسفندی را بزرگی
رهانید از دهان و دست گرگی
شبانگه کارد بر حلقش بمالید
روان گوسفند از وی بنالید
که از چنگال گرگم در ربودی
چو دیدم عاقبت گرگم تو بودی
نمیدانم چرا یاد آن داستان گلستان سعدی افتادم که :
شنیدم گوسفندی را بزرگی
رهانید از دهان و دست گرگی
شبانگه کارد بر حلقش بمالید
روان گوسفند از وی بنالید
که از چنگال گرگم در ربودی
چو دیدم عاقبت گرگم تو بودی
۱ نظر:
jaleb bood....
ارسال یک نظر