شمس العماره ؛ زمان ناصرالدین شاه ؛ بلند ترین ساختمان تهران بود .
شاعر رندی روی دیوارش چنین نوشته بود :
رفته رفته به آسمان رفته
د برو !کون دریده زن ؛ د برو!
آجان و شحنه برای اینکه نویسنده این شعر را گیر بیاورند چو می اندازند که قبله عالم دستور فرموده اند صد تومان به سراینده این شعر جایزه بدهند !
شاعر رند هم که دست حضرات را خوانده بود و نمیخواست دم به تله بدهد ؛ بجای اینکه برای گرفتن جایزه آفتابی بشود ؛ رفته بود شبی نیمه شبی یواشکی این بیت تازه را کنار بیت اولی نوشته بود :
گفته بودی که صد تومن دهمت
د بده ! کون دریده زن ؛ د بده !
شاعر رندی روی دیوارش چنین نوشته بود :
رفته رفته به آسمان رفته
د برو !کون دریده زن ؛ د برو!
آجان و شحنه برای اینکه نویسنده این شعر را گیر بیاورند چو می اندازند که قبله عالم دستور فرموده اند صد تومان به سراینده این شعر جایزه بدهند !
شاعر رند هم که دست حضرات را خوانده بود و نمیخواست دم به تله بدهد ؛ بجای اینکه برای گرفتن جایزه آفتابی بشود ؛ رفته بود شبی نیمه شبی یواشکی این بیت تازه را کنار بیت اولی نوشته بود :
گفته بودی که صد تومن دهمت
د بده ! کون دریده زن ؛ د بده !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر