دنبال کننده ها

۱۱ بهمن ۱۳۹۱

زمان و زمانه خیام ...

شیخ فریدالدین عطار نیشابوری در کتاب تذکره الاولیا از قول یکی از همعصران عارف پیشه خود  - ابو محمد جریری - نکته ای را در توصیف روزگار خیام ( قرن پنجم هجری ) نقل میکند که خواندنی است .
عطار از قول ابو محمد جریری می نویسد : 

در قرن اول ؛ معاملت به  " دین " کردند . چون برفتند آنهم برفت 
در قرن دوم معاملت به   " وفا  " کردند . چون برفتند آنهم برفت 
در قرن سوم معاملت به  " مروت  " کردند . چون برفتند مروت نماند .
در قرن دیگر معاملت به  "  حیا  " کردند . چون برفتند آن حیا نماند 
و اکنون ؛ مردمان چنان شده اند  که معاملت خود به  " هیئت   "  و   "  هیبت  " کنند 

بدینسان دوران خیام عصری بود که در آن تنها  هیئت های مزین اشراف و هیبت های سهمگین زور مندان وسیله پیروزی در معاملت بود . 
آیا آن عصر به زمان و زمانه ما شباهت تام و تمام ندارد ؟؟
و براستی زهره شیر میخواهد که در چنان عصر پر هول و هیبتی ؛ شعری چنین سرودن : 

گویند بهشت و حور و کوثر باشد 
جوی می و شیر و شهد و شکر باشد 
پر کن قدح باده و بر دستم نه 
نقدی ز هزار نسیه بهتر باشد .

......
گویند کسان بهشت با حور خوش است 
من میگویم که آب انگور خوش است 
این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار !
آوای دهل شنیدن از دور خوش است 

و حرف دیگر اینکه : چه دریا دلانی در میهن ما زیسته و چه جان های شیفته ای سر بخاک نیستی سوده اند . یادشان هماره گرامی باد .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر