دنبال کننده ها

۲۹ مرداد ۱۳۸۹

درد بی دردی علاجش آتش است .....


ميگويند يک آقای هشتاد و چند ساله ای ؛ بليطش هفتاد - هشتاد ميليون دلار برنده شده بود .
ازش پرسيدند : با اين پول ميخواهی چيکار کنی . ؟؟
گفت : می خواهم هزار تا توالت عمومی توی شهر بسازم !!
پرسيدند : توالت عمومی ؟؟ برای چه ؟؟
گفت : برای اينکه مردم بروند به اين شانس من بشاشند !! آخر من در هشتاد و چند سالگی اينهمه پول را ميخواهم چيکار ؟؟

اين را گفتم تا خبری را برايتان بازگو کنم . اين خبر ظاهرا هيچ ربطی هم به اين لطيفه ای که برايتان تعريف کردم ندارد .

در خبر ها خواندم که در قطر ؛ يک شماره تلفن - در واقع يک شماره تلفن همراه - به مبلغ ده ميليون ريال قطری ؛ يعنی حدود سه ميليون دلار فروخته شد !!!

خبر گزاری فرانسه می گويد : اين تلفن همراه - يا بقول ايرانی ها اين موبايل - که شماره اش 66-66- 666است در قطر شماره نادری بحساب ميآيد و هشت نفر از خر پولان قطری خواهان خريد آن بودند و برای خريد آن سر و دست می شکستند .

سر انجام ؛ اين تلفن ؛ در يک حراج پر سر و صدا ؛ به يکی از آن بی دردان خر پول ؛ به مبلغ سه ميليون دلار فروخته شد
حالا چرا يک آدميزاد سه ميليون دلار بابت يک تلفن بی قابليت ميدهد ؟ بايد گفت دارندگی و برازندگی !!!

اين خبر را داشته باشيد تا خبر ديگری را به عرض شما برسانم .

صندوق کودکان سازمان ملل متحد ميگويد : در هر دقيقه ؛ ده کودک در جهان از گرسنگی ميميرند !! و پرسش من اين است : آن آقايی که سه ميليون دلار بابت يک تلفن همراه ميدهد ؛ نمی تواند اين پول را به همان کودکان گرسنه بدهد تا با لقمه نانی از چنگال مرگ بگريزند ؟؟

و می بينيد که دنيای ما چه دنيای شگفت انگيز هشلهفی است .

حالا به خبر ديگری توجه بفرماييد :

در تايلند ؛ يک فرستنده راديويی ؛ فقط برای سگ ها برنامه پخش ميکند !!
از اين فرستنده راديويی موسيقی خاص سگها پخش ميشود و مديران اين راديو از شهروندان تايلندی خواسته اند با استفاده از اين راديو اوقات خوشی را برای سگ های خود فراهم کنند .

موسيقی خاصی که از اين فرستنده راديويی برای سگها پخش ميشود از صدای پارس سگان ساخته شده و در حال حاضر ده تن از دانشجويان مدرسه موسوم به " مدرسه تربيت سگها " کار رتق و فتق امور اين راديو را بعهده دارند و برای سگ ها موسيقی توليد و پخش ميکنند

به قول بابا طاهر :
اگر دستم رسد بر چرخ گردون
ببينم اين چنين است و چنين چون ؟؟
يکی را ميدهی صد گونه نعمت
يکی را نان جو آلوده بر خون

و حرف آخر اينکه : به گفته حضرت مولانا جلال الدين محمد مولوی : درد بی دردی ؛ علاجش آتش است .


۱ نظر:

ناشناس گفت...

گیله مرد سلام ، خسته نباشی
بابا از شما انتظار نداشیم شعر بابا طاهر عریان را اینگونه بلایی سرش بیاوری و آن بیچاره را در قبر بلرزانی!!حالا اگر احمدی نژاد شعر را اینگونه می نوشت جای تعجبی نبود ولی شما چرا؟؟!!
اگر دستم رسد بر چرخ گردون
از او پرسم که این چونست و آن چون
یکی را داده ای صد گونه نعمت
یکی را نان جو آلوده در خون

با تشکر حمید

ارسال یک نظر