دنبال کننده ها

۳۱ تیر ۱۳۸۸

شما چيکاره ای آقا ؟؟!!


> جناب آقای شیخ محمد
> یزدی!
>
>
>
> در گفتگو با خبرگزاری فارس از شما
> سخنانی نقل شده است که اصلا نه در
> شان و اندازه شماست، نه به شما
> مربوط است. نه سوابق و لواحق شما
> اقتضا می کند در جایگاهی بنشینید
> که این سخنان را بگوئید، نه خودتان
> رطب ناخورده ای هستید که منع رطب
> می کنید. نه نماینده دولتید که اگر
> اطرافیان هاشمی رفسنجانی از سوی
> "رئیس دولت قبلی" متهم به
> دزدی مثلا صد میلیارد شد، شما از
> طرف همان رئیس جمهور و دوستانش
> متهم به دزدی ششصد میلیارد تومان
> هستید. اصلا شما چکاره ای که بیش از
> رژیم تجویز شده از سوی مقامات
> مسوول شکر میل می فرمائید؟
>
>
> اول: گفته اید که " در حكومت
> اسلامي مشروعيت و مقبوليت با
> يكديگر متفاوت است و همراهي مردم،
> براي حكومت مشروعيت ايجاد
> نميكند." و افزوده اید: "
> مشروعيت حاكميت در اسلام از طرف
> خداوند است و مقبوليت حاكميت با
> همراهي مردم است." جناب یزدی!
> اگر منظورتان از حکومت، حکومت
> اسلامی است، ظاهرا آدرس را اشتباه
> آمده اید، اینجا جمهوری اسلامی
> است و به گفته بنیانگذارش "
> میزان رای ملت است" نماینده
> وقتی انتخاب می شود که مردم به او
> رای بدهند و رئیس جمهور وقتی
> قانونی است که مردم مستقیما
> انتخابش کنند. حتی خود جمهوری
> اسلامی هم وقتی مشروعیت دارد که
> مردم به آن
> رای بدهند، وگرنه قطعا شخص آیت
> الله خمینی ضرورتی نمی دید که
> رفراندوم برگزار کند، خودش احمد و
> حسن و حسین و اکبر و تقی را جمع می
> کرد، پلم پولوم پیلیم می کردند،
> بالاخره یک حکومتی تشکیل می شد.
> خود آیت الله خمینی هم وقتی رهبر
> شد که مردم گفتند " رهبر ما
> خمینی یه" وگرنه خداوند که نمی
> توانست ایشان را بردارد و بنشاند
> در جماران و بگویند ایناهاش، این
> رهبر شماست! اساسا مهم ترین شکل
> انتخاب رهبر در ایران یا هر جای
> دیگری انتخاب طبیعی رهبر است. مثلا
> فکر می کنید اگر ملت ایران همه جمع
> شوند و یک سال صبح تا شب داد بزنند
> که "رهبر ما خاتمی یه، یا رهبر
> ما هاشمی
> یه" مثلا شما چه غلطی می خواهید
> بکنید؟ فرضا صد تا یا دویست تا یا
> هزار تا( به اندازه وسع تان) آدم می
> کشید، بعد هم فرار می کنید می روید
> جزایر برمودا و از شرتان راحت می
> شود این ملت. این حکومتی که شما
> تعریفش را می کنید که مشروعیتش را
> خدا می دهد، هنوز ایجاد نشده، اگر
> آقای مصباح یزدی به شما گفته قرار
> است دو سال دیگر حکومت اسلامی
> ایجاد کنیم، شما عجله نکنید، فعلا
> خلبان حالش خوب نیست همه کار می
> تواند بکند جز این که ترتیب آن
> خانم را بدهد.
>
> آقای شیخ محمد یزدی!
>
> در سخنان تان فرموده اید که "
> آقای هاشمی در خطبه دوم موضوع بذر
> ترديد افشاندن را مطرح
> كردند كه بايد از ايشان پرسيد چه
> كسي براي اولين بار اين بذر را در
> جامعه گسترش داد." و افزودید:
> " قبل از انتخابات چه كسي نامه
> نوشت و گفت "آتش فتنه را دور
> سازيد " هنوز كه انتخابات آغاز
> نشده بود، آيا اين نامه بذر ترديد
> نبود. قبل از انتخابات چه كسي به
> مقام معظم رهبري نامه نوشت و در آن
> نامه اشاره كرده بود كه در
> خيابانها آتش فتنه برپا شد و چنين
> و چنان خواهد شد؟ آيا اين بذر
> ترديد نبود كه در زمينه انتخابات
> افشانده شد؟ آيا خود هاشمي
> رفسنجاني با نامه بدون سلام خود
> بذر ترديد را نيفشانده است."
> آقای یزدی! نامه ای که می فرمائید
> را که ما نخوانده ایم، رهبری
> خوانده است و احتمالا شما، و
> طبیعتا ملت ایران یک نامه سربسته
> را نخوانده در دلش تردیدی ایجاد
> نمی شود، پس اگر تردیدی ایجاد شده
> از جای دیگری بوده. اولا من به شما
> می گویم که اصلا مردم ایران به ذهن
> شان هم خطور نمی کرد که چنین تقلب
> بزرگی و چنین تخلف بی نظیری رخ
> بدهد، به همین دلیل اصلا کسی
> تردیدی نداشت که موسوی با آن همه
> حمایت انتخاب می شود و دلیل این
> همه بی سروسامانی از این است که
> کسی باورش نمی شود که یک دولت با
> همراهی شش آدم بی حیثیت شورای
> نگهبان رای مردم را بدزدد و با آن
> این همه هم پز بدهد. از اینها
> گذشته، کجای این تردیدها غلط
> بوده، ما عقل مان
> نمی رسید و خوش بین بودیم، ولی
> هاشمی رفسنجانی می دانست با چه
> مارمولک هایی طرف است و فهمیده بود
> چه می شود. و مگر نشد چیزی که ایشان
> گفته بود؟ ایشان گفت آتش فتنه را
> دور سازید، یعنی تقلب نکنید که
> مملکت به هم می ریزد، مگر مملکت به
> هم نریخت؟ ایشان قبل از انتخابات
> پیش بینی کرد که اگر تقلب کنید
> مردم به خیابان می ریزند و چنین و
> چنان خواهد شد. مگر همین نشد؟ چه
> انتظار دیگری داشتید، مردم که
> گفته بودند که " اگر تقلب بشه،
> ایران قیامت می شه" دولت هم که
> به عنوان متقلب اصلی از سه روز قبل
> آماده باش داده بود و در روز
> باشکوه انتخابات نیروی ضدشورش به
> خیابان
> آورده بود و اس ام اس را قطع کرده
> بود، پس دولت هم می دانست که مردم
> تحمل تقلب را نمی کنند. هاشمی
> رفسنجانی هم که در این چهل روز که
> مردم آمدند خیابان و کشته شدند، یک
> کلمه حرف نزد. اصلا خانه اش تحت
> محاصره و خودش در سکوت مطلق بود.
> انتظار داشتید چه اتفاقی بیفتد؟
> اگر شما رای آورده بودید و وزارت
> کشور خاتمی اعلام می کرد موسوی
> رئیس جمهور است، شما آن وزارت کشور
> را سر خاتمی خراب نمی کردید؟ مگر
> سالها روضه نخوانده اید که مسلمان
> برای گرفتن حق اش تا مرز شهادت می
> رود؟ مگر ائمه شیعه بخاطر اینکه
> حکومت را بگیرند، جنگ نمی کردند؟
> حالا مردم رای داده اند و دولت
> مال آنهاست، حق شان را بدهید. اگر
> امروز بدهید شعارشان آرام تر است،
> اگر بگذارید دو ماه دیگر بخواهید
> بدهید، باید بخش راست خشتک تان را
> از جزیره ابوموسی پیدا کنید، بخش
> چپش را از منطقه فریمان. شما چرا
> فکر می کنید مردم چنین شوخی های
> احمقانه ای را تحمل می کنند؟ از یک
> طرف می گوئید مردم حق جوی ایران و
> مردم شهید پرور ایران و از طرف
> دیگر انتظار دارید حق مردم را
> بخورید و مردم از حلقوم تان بیرون
> نکشند؟ این ملتی که ما می بینیم
> این حق را از حلقوم شما و رهبری و
> آن دکتر عقب مانده و آن سردار
> پهناور می کشند بیرون.
>
> جناب آقای یزدی!
>
> از هاشمی رفسنجانی
> پرسیدید شما چکاره اید که دستور
> آزادی زندانیان را می دهید؟ و در
> سخنان تان آورده اید که "
> هاشميرفسنجاني در نماز جمعه
> پيشنهاد ميكند كه بازداشتشدگان
> حوادث انتخابات آزاد شوند، ايشان
> رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام هستند
> و بايد به مسائل در حيطه كارشان
> بپردازند، كار آزاد يا
> بازداشتكردن دستگيرشدگان بر عهده
> دستگاه قضايي است." و افزوده
> اید: " من به عنوان يك فرد از
> آقاي هاشمي رفسنجاني ميپرسم كه
> شما چه كاره هستيد كه ميگوييد
> دستگيرشدگان انتخابات بايد آزاد
> شوند، اگر خيرخواه مردم و نظام
> هستيد، بايد توجه كنيد كه در بررسي
> پرونده اين افراد بايد دقت
> بيشتري شود." آقای یزدی! من
> برایتان توضیح می دهم که هاشمی
> رفسنجانی چکاره مملکت است. ایشان
> رئیس شما هستند. در مجلس خبرگان که
> حق تعیین رهبر را دارد، ایشان بر
> اساس انتخابات خبرگان رئیس آن
> مجلس است و شما معاون ایشان هستید.
> در شورای تشخیص مصلحت نظام هم که
> شما یکی از اعضای ناچیز آن هستید،
> ایشان از همان روز ازل رئیس مجمع
> بوده است. حالا شما بفرمائید چکاره
> اید؟ اگر به آقای هاشمی ربطی ندارد
> که چون رئیس مجمع و بطریق اولی
> هماهنگ کننده قوه قضائیه و مجریه
> است، یک ربط کوچکی دارد که بگوید
> زندانیان را آزاد کنید، به شما به
> عنوان عضو شورای نگهبان که هیچ
> ربطی ندارد که بگوئید که
> زندانیان را مجازات کنند. آقای
> یزدی! شما عقل تان نمی رسد که مصلحت
> تان را تشخیص بدهید، این پیرمرد
> وقتی می گوید دستور آزادی را که
> نمی دهد، مصلحت شما را می گوید. به
> حرفش گوش کنید. اگر دست به
> زندانیان سیاسی بزنید یا زودتر
> آزادشان نکنید، این ملت خانه تان
> را روی سرتان خراب می کنند. یک
> خیرخواهی نصیحت تان کرده، چرا
> اینقدر خاکبازی می کنید، دل به کار
> بدهید، شما که از جوانی با مسائل
> قضائی آشنا هستید، بفهمید. آن میم
> را آن لام برد. این ملت ول بکن
> نیستند. اگر بموقع و با رافت و
> انسانی رفتار کنید، ممکن است
> بتوانید برگردید خانه قم
> و زندگی تان را بکنید، وگرنه پول
> لاستیک دنا هم بردنی نیست، سنت
> مصادره را خودتان بنا گذاشتید، یک
> ریال پول از این مملکت نمی توانید
> ببرید، و تازه ببرید، کجای دنیا جا
> دارید. شاه با آن رابطه نیکویش در
> جهان در حالی که در اکثر جاهای
> دنیا یک کاخ داشت، آخر کار با اسم
> مستعار در آمریکا عمل جراحی کرد.
> ظلم به مردم عواقب خوبی ندارد. چرا
> نمی بینید؟ چرا گوش تان صدای مردم
> را نمی شنود؟
>
> جناب آقای یزدی!
>
> اگر پای قضاوت به میان بیاید، بی
> تردید شما و پسرتان توسط همین رئیس
> جمهور و دوست پالیزدارش بیش از
> تمام خانواده هاشمی فساد مالی
> کردید. اگر هاشمی لقب
> سردار سازندگی دارد، شما ده سال
> رئیس قوه قضائیه ای بودید که آیت
> الله شاهرودی یک مجتهد مسلم که همه
> او را به فضل و کمال می شناسند و
> ترا نمی شناسند گفت که " ویران
> خانه ای" را از شما گرفته است.
> شما که نه کارتان را بلد بودید
> انجام دهید و جز ویرانی در قوه
> قضائیه کاری نکردید، نه نقشی در
> جامعه مدرسین دارید که هر روز از
> جانب آنان حرف می زنید و شکوه آنان
> را برمی انگیزید و روحانیت قم از
> دست دارو دسته شما می خواهد عازم
> نجف شود. نه کسی در قم قبول تان
> دارد، نه دنیای تان پاک است و نه
> کسی صلاحیت سیاسی برایتان قائل
> است، مردم هم که از شما بیزارند،
> شما چکاره
> ای؟ اصلا به شما چه که در کار
> بزرگان دخالت می کنید؟ یعنی کار
> مملکت به جایی رسیده که فقط شیخ
> محمد یزدی صاحب ویرانخانه قضایی
> مدافع رهبری است. با همین ریش می
> خواهید بروید تجریش؟ لااقل کسی به
> هاشمی جواب می داد که یک نقطه مثبت
> در پرونده اش بود. شما چه می گوئید؟
>
>
> آقای یزدی!
>
> این کشور آن کشوری نیست که با
> دستگیری صد نفر و اعدام بیست نفر
> بشود آن ویرانخانه ای که انتظارش
> را دارید. نه شما و نه فرزندتان که
> در جرائم مالی شما شریک اند، نمی
> توانید برای مدت زیادی روی این وضع
> حساب کنید. من به عنوان انسانی که
> عقل دارم به شما نصیحت می کنم،
> خطبه های
> نمازجمعه آقای هاشمی را ده بار
> گوش کنید و صد بار رونویسی کنید و
> سعی کنید خودتان را از این
> ویرانخانه ای که ساختید نجات دهید.
> وقتی که فردا برسد، ممکن است کارها
> براحتی امروز نباشد. شما باید
> بفهمید، وقتی هاشمی آن خطبه را می
> خواند و از این همه عقلای مملکت
> یکی شان هم علیه او حرف نمی زند و
> فقط شما حرف می زنی، یعنی اوضاع
> بیش از این حرف ها خراب است. قاچ
> زین را بچسبید که سواری پیشکشتان
> وگرنه ناچار می شوم به همان لقبی
> صدایتان کنم که در قم پیش از
> انقلاب صدایتان می کردند و هنوز هم
> قدیمی ها به همان اسم صدایتان می
> کنم اما من خوشم نمی آید به ضعف
> جسمانی
> کسی اشاره کنم .
>
> ابراهیم نبوی
>
>
>
>
>
>
>

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر